« بیسیم چی »

خوش آمدید

« بیسیم چی »

خوش آمدید

« بیسیم چی  »

محبت خدا نشانه دارد ،ذکر
ازهیچ یک از قدرت هایی که در عالم هستندوارعاب می کنندملت ما را،مانمی ترسیم؛برای اینکه ما برای خدا قیام کردیم.«امام خمینی ره»

رسول الله(ص):هرگاه فتنه ها به شما روی آوردو محیط جامعه مانند شب تاریک سیاه گردید،پس بر شما باد تمسک بر قران،زیرا که قران شفیعی است که شفاعتش پذیرفته درگاه الهی است وگواهی است که ،شهادتش پذیرفته می شود(اصول کافی ج2 ص238)





طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کربلا» ثبت شده است

اگر بنا است برای صبر و صابران الگوی کامل و جامعی معرفی نمود، یکی از آنها سرور شهیدان، حسین بن علی علیه السلام است که صبر را با تمام اقسام و ابعادش در زندگی و رفتار خویش به بشریت نشان داد و با سرکشیدن جام تلخ صبر و بردباری، تمام ثمرات شیرین آن را در دنیا و آخرت نصیب خویش نمود . او از کودکی در مقابل فقر و نداری، مصائب مادر و پدر و برادر، ظلمهای ستم گران، آوارگی از مدینه تا کربلا، تشنگی و گرسنگی، شهادت برادران و فرزندان و یاران و صدها مصیبت دیگر صبر و شکیبایی نمود تا آنجا که صبر را نیز از تحمل و بردباری خود خجل کرد . اینک به برخی از نمونه هایی که در تاریخ و روایات به آنها اشاره شده می پردازیم:

1 . صبر در مقابل ستمگری معاویه: پس از شهادت امام مجتبی علیه السلام، گروهی از کوفیان و دیگر شهرها به امام حسین علیه السلام نامه نوشتند و تقاضای قیام کردند . امام در جواب آنها فرمود: «همانا نظر برادرم - که خدا او را رحمت فرماید - وفاداری به پیمان صلح بود، و نظر من مبارزه و جهاد با ستم کاران است که رستگاری و پیروزی به همراه دارد، پس تا معاویه زنده است، در جای خود باشید [و صبر پیشه کنید،] پنهان کاری نمایید، اهداف خود را مخفی کنید تا مورد سوء ظن قرار نگیرید، پس هرگاه معاویه از دنیا برود و من زنده باشم، نظر نهایی خود را به شما اعلام می کند، ان شاء الله .» (1)

در نامه فوق حضرت علی رغم نظر خویش، فقط به خاطر تعهد نسبت به صلح امام حسن علیه السلام با معاویه، هم خود و هم یاران خویش را دعوت به صبر و تحمل می کند .

در جای دیگر فرمود: «قد کان صلح وکانت بیعة کنت لها کارها فانتظروا مادام هذا الرجل حیا فان یهلک نظرنا ونظرتم; (2) قرارداد صلح و بیعتی [بین ما] وجود دارد که خوشایند من نیست [ولی با این حال صبر و تحمل می کنم ]. شما هم تا معاویه زنده است منتظر باشید، پس آنگاه که بمیرد ما و شما تجدید نظر می کنیم .»

2 . صبر در مقابل اهانت به جنازه امام حسن علیه السلام: وقتی مراسم غسل و تکفین امام حسن علیه السلام تمام شد، امام حسین علیه السلام بر آن نماز گذارد و قصد داشت برادر را در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله دفن کند . مروان، داماد عثمان، سوار بر قاطری شد و خود را به عایشه رساند و او را تحریک کرد که جلو این کار را بگیرد . اندکی بعد تعدادی از مخالفان به رهبری عایشه صف کشیدند و خطاب به امام حسین علیه السلام گفتند: سوگند به خدا نمی گذاریم حسن را در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله دفن کنید . امام حسین علیه السلام فرمودند: «اینجا خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله است و تو ای عایشه یکی از همسران نه گانه آن حضرت هستی، که اگر حق تو محاسبه شود به اندازه جایگاه قدمهای خود از این خانه سهم داری . »

در اینجا بنی هاشم دست به شمشیر بردند و نزدیک بود جنگی پدید آید; اما امام حسین علیه السلام به خاطر عمل کردن به وصیت برادرشان مبنی بر اینکه خون ریزی صورت نگیرد، صبر کردند و فرمودند: «الله الله ان تفعلوا وتضیعوا وصیة اخی وقال لعائشة: والله لولا ان ابا محمد اوصی الی ان لا اهریق محجمة دم لدفنته ولو رغم انفک; (3) خدا را، خدا را [پروا کنید]، مبادا کاری انجام دهید که وصیت برادرم ضایع گردد .» و خطاب به عایشه فرمود: «سوگند به خدا! اگر برادرم وصیت نکرده بود که مبادا قطره ای خون ریخته شود، او را [در کنار پیامبر] دفن می کردم ولو اینکه بینی تو به خاک می مالیده شود .» ولی عایشه و طرفداران او دست برنداشتند، و با برخورد مسلحانه جنازه را تیرباران کردند .

3 . فقط صابران بیایند: امام حسین علیه السلام هر چند یاران و اصحاب معدودی داشت، ولی این گونه نبود که هر کس را به یاری دعوت کند، و نصرت هر بی صبر و تحملی را بپذیرد; بلکه با صراحت اعلام کرد که فقط صابران بیایند و بمانند: «ایها الناس فمن کان منکم یصبر علی حد السیف وطعن الاسنة فلیقم معنا و الا فلینصرف عنا; (4) ای مردم! هر کدام از شما که می تواند بر تیزی شمشیر و ضربات نیزه ها صبر کند با ما قیام کند [و بماند] وگرنه از میان ما بیرون رود [و خود را نجات دهد] .»

گفت ای گروه هر که ندارد هوای ما

سرگیرد و بیرون رود از کربلای ما

4 . صبر تا مرز تنهایی: آن حضرت در گوشه ای از نامه اش به محمد حنفیه نوشت: «فمن قبلنی بقبول الحق فالله اولی بالحق ومن رد علی هذا اصبر حتی یقضی الله بینی وبین القوم بالحق; (5) پس هرکس حقیقت مرا بپذیرد [و از من پیروی کند، راه خدا را پذیرفته و] خدا به حق اولی است و هر کس رد کند [و من را تنها گذارد] صبر می کنم تا خداوند میان من و این قوم به حق داوری کند .»

5 . روز عاشورا و صبر بی پایان: وقتی روز عاشورا فرا رسید و فشار نظامی، تشنگی و مشکلات دیگر هجوم آوردند، یاران اطراف حسین علیه السلام را گرفتند و نگاه به چهره او دوختند، تا ببینند چه رهنمودی می دهد . امام حسین علیه السلام به راستی صحنه های بسیار زیبایی از پشت پرده های صبر را به نمایش گذاشت که به برخی موارد آن اشاره می شود:

الف) خطاب به یاران با چهره ای گشاده و با نفس آرام فرمود: «صبرا بنی الکرام فما الموت الا قنطرة عن البؤس والضراء الی الجنان الواسعة والنعیم الدائمة; (6) ای فرزندان کرامت و شرف! شکیبا باشید، مرگ پلی بیش نیست که ما را از مشکلات و سختیها به سوی بهشت وسیع و نعمتهای جاویدان عبور می دهد .»

و در جای دیگر فرمود: «ان الله قد اذن فی قتلکم فعلیکم بالصبر; (7) براستی خداوند اذن کشته شدن [و شهادت شما را] داده است، پس بر شما لازم است که صبر کنید .»

ب) آن حضرت خطاب به احمد بن حسن علیه السلام، آنگاه که بعد از جنگ آشکار برگشت و از عمو آب خواست، فرمود: «یابنی اصبر قلیلا حتی تلقی جدک فیسقیک شربة من الماء لا تظما بعدها ابدا; (8) پسرم! مدت کمی شکیبایی کن تا جدت رسول خدا صلی الله علیه و آله را، ملاقات کنی، پس آنگاه از آبی سیرابت کند که هرگز بعد از آن تشنه نشوی .»

ج) امام حسین علیه السلام خطاب به علی اکبرش هنگامی که برای تجدید قوا آب خواست، فرمود: «اصبر حبیبی فانک لاتمسی حتی یسقیک رسول الله بکاسه; (9) عزیز دلم صبر کن; زیرا به زودی از دست جدت رسول خدا صلی الله علیه و آله سیراب می شوی . »

راستی بسیار صبر و شکیبایی می خواهد که انسان جوانش را این گونه به سوی مرگ و شهادت تشویق کند; آن هم جوانی چون علی اکبر که از تمام جهات به پیامبر صلی الله علیه و آله شباهت داشت .

گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم

نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم

محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم

گهی به خاک فتادم گهی زجای پریدم

دلم به پیش تو، جان در فغان دیده به قامت

خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم

هنوز العطشت میزد آتشم که زمیدان

صدای یا ابتای تو را دوباره شنیدم

پسرم! نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی

زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم

د) آن گاه که به درب خیمه زنها آمده و فریاد کشید: سکینه، فاطمه، زینب، ام کلثوم، خداحافظ من هم رفتم، زنها و بچه ها شروع به گریه کردند، حضرت خطاب به سکینه فرمودند: «یا نور عینی ... فاصبری علی قضاء الله ولا تشکی فان الدنیا فانیة والآخرة باقیة; (10) ای نور چشمم! ... پس باید بر تقدیرات الهی صبر کنی و شکوه نکنی; چرا که دنیا ناپایدار و آخرت ماندگار است .»

ه) آخرین پرده ها از نمایش صبر حسین علیه السلام: آن حضرت چون آهن آب دیده و تیغ صیقل خورده هر چه بیشتر مصیبت می دید جلا و نورانیت بیشتری پیدا می کرد . حمید بن مسلم می گوید: حسین علیه السلام را در سخت ترین لحظه های عاشورا و جنگ دیدم . به خدا سوگند هرگز مرد گرفتار [و مصیبت زده ای] را ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند در عین حال دلدار و استوارتر و قوی دل تر از آن بزرگوار باشد . چون پیادگان به او حمله می کردند، او با شمشیر بر آنها حمله می کرد و آنها از راست و چپ می گریختند; چنان که گله روباه از شیری فرار کند . (11) آن گاه که حضرت به زمین افتاده بود و لحظات آخر عمر خویش را سپری می کرد، آخرین پرده از شکوه و صبر خویش را با این جملات به عرصه نمایش گذاشت: «صبرا علی قضائک لااله سواک یا غیاث المستغیثین ولا معبود غیرک، صبرا علی حکمک; (12) در برابر قضای تو صبر می کنم، خدایی جز تو نیست، ای پناه پناه آورندگان، و معبودی جز تو وجود ندارد، بر حکم تو صبر می کنم .») .

بله؛ تمسک به امام حسیین (ع) ما را از مشکلات دنیا وغفلت های اخلاقی نجات داده ،وبه سر منزل سعادت می رساند.امام (ع)، خو رشیدی است که از نور معنوی اش همه مردم جهان بهره می برند، واز هردین و مسلکی ذکر او بر زبان می رانند، لذا پیامبر اکرم (ص) فرمودند که ایشان کشتی نجات اند.به راستی که اگر صبر در زندگی ما باشد چقدر از مشکلات فردی ،اجتماعی ،خانوادگی،وبسیاری از گرفتاری های دیگر که دراثر بی صبری در جامعه ایجاد شده برطرف می شود.امام(ع) خود وخانواده ویارانش را به صبر در برابر خواست خدای متعال امر می کند؛ که نشانه بندگی است که هر چه مولای حکیم بگوید برایش شیرین است ؛وچه خوب نمره بندگی را گرفتند،امام (ع) ،صبر بر مصیبت ،صبر برطاعت،صبر برمعصیت،را به ما در حد اعلا نشان داد تا او و خانواده ویارانش را الگو در رسیدن به کمال قرار دهیم. عزیزان برای آشنایی بیشتر می توانند به کتاب «شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی»، آیت الله جوادی آملی(دام عزه)رجوع نمایند.

1) فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، ص 120; انساب الاشراف، ج 3، ص 151، حدیث 13 .

2) فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، (همان) ص 135، حدیث 82; انساب الاشراف، ج 3، ص 150، حدیث 10 .

3) اصول کافی، ج 1، ص 302، حدیث 3; بحار، ج 44، ص 174; فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، ص 483 - 486 .

4) فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام (همان)، ص 44; ینابیع المودة، ص 406 .

5) بحارالانوار، ج 44، ص 329; عوالم بحرانی، ج 17، ص 179; فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، ص 570 .

6) لهوف، ابن طاووس، ص 26; کشف الغمة، اربلی، ج 2، ص 29; فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، ص 274 .

7) معانی الاخبار، صدوق، ص 288; کامل الزیارات، ص 37; اثبات الوصیة، ص 139; فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، ص 282، حدیث 185 .

8) موسوعه (همان) ص 469; ینابیع المودة، ص 415; ناسخ التواریخ، ج 2، ص 331 .

9) مقاتل الطالبین، ص 115; بحار، ج 45، ص 45; اعیان الشیعه، ج 1، ص 607; موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام (همان) ص 462 .

10) ناسخ التواریخ، ج 2، ص 360; اسرارالشهادة، دربندی، ص 423; موسوعة، ص 490 .

11) ترجمه ارشاد مفید، ج 2، ص 616; لهوف، ص 119 .

12) اعیان الشیعه، ج 1، ص 610 .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۱:۲۶
محسن پاینده
 عکس منسوب به آیت الله شیخ جواد تبریزی (ره) در حال پیاده روی به سوی کربلای معلّی

 

تصاویری ازعلمای دین در پیاده روی کربلا

 

 آیت الله سید محمد شاهرودی (دام ظله)، در هنگام پیاده روی به سمت شهر مقدس کربلا

 

 

 

تصاویری ازعلمای دین در پیاده روی کربلا

 

 آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی (ره) در مسیر پیاده روی برای زیارت اربعین در کربلا

 

 

تصاویری ازعلمای دین در پیاده روی کربلا

 آیت الله سید محمد سعید حکیم (دام ظله) در حال پیاده روی با زائرین اربعین حسینی به سمت حرم امام حسین (ع)  

 

 

تصاویری ازعلمای دین در پیاده روی کربلا

 

 مرحوم حاج آقا سید احمد خمینی در مسیر پیاده روی به کربلا

 

 

تصاویری ازعلمای دین در پیاده روی کربلا

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۴ ، ۲۲:۴۲
محسن پاینده

نامه امام حسین علیه السلام به حبیـب بن مظاهـر

http://mahfeleomid.ir/wp-content/uploads/2014/11/32.jpg

مـن الـحـسین بن علی بن ابی طالب الى الرجل الفقیه حبیب بن مظاهر اما بعد: یاحبیب، فانت تـعـلـم قـرابتنا من رسول اللّه صلی الله علیه و آله و انت اعرف بنا من غیرک، و انت ذوشیمة و غیرة فلا تبخل علینا بنفسک، یجازیک رسول اللّه صلی الله علیه و آله یوم القیامة.(1)

از حسین بن على به مرد فقیه، حبیب بن مظاهر. اى حبیب! قرابت ما را با پیامبر صلی الله علیه و آله مى‌دانى و تو بهتر از دیگران ما را مى‌شناسى و شخص آزادمرد و غیرتمندى هستى. از جان خود بر ما مضایقه مکن، رسول خدا صلی الله علیه و آله در قیامت پاداش آن را به تو خواهد داد.

این نامه متاسفانه در کتب قدیمى که مصدر هستند، نیامده فقط در تالیفات متاخرین مانند: ادب الـحـسـیـن، بلاغة الحسین، فرسان الهیجا ذکر شده است، و طبق این نقل، وقتى حضرت نامه را نوشتند که از شهادت مسلم بن عقیل آگاه شدند، لذا دوازده پرچم را برافراشت و هر پرچم را به دسـت یـک نـفـر از اصحاب داد تا یک پرچم باقى ماند بعضى گفتند این را به ما بسپارید، حضرت فـرمـود: خـداونـد بـه شـمـا جزاى خیر بدهد، صاحب این پرچم خواهد آمد، آنگاه این نامه را براى "حـبـیب" نوشتند چون در این نامه کلمه "فقیه" آمده، لازم است معناى فقه توضیح داده شود قرآن کریم مى‌فرماید: "فلولا نفر من کل فرقة طائفة لیتفقهوا فی الدین ولینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم."(2) آیـه شـریفه در بین آیات جهاد آمده است، یعنى مساله تفقه و تعلم احکام دینى، آنقدر مهم است که هـمه نباید رهسپار میدان جنگ شوند، بلکه جمعى هم باید عازم میدان‌هاى فرهنگى شوند و مرزبان دین و اعتقادات مردم باشند.


فقه در روایات

فقه در لغت به معناى فهم است و در اصطلاح امروزه، فقیه به کسى گفته مى‌شود که در احـکـام شـرعى،  صاحب نظر و مجتهد باشد و قدرت استنباط احکام شرعیه را از ادله آنها داشته باشد البته روشن است که منظور از کلمه فقیه در نامه امام حسین علیه السلام این معنا نیست، زیرا در آن عـصـر، فـقـیـه بـه مـعـناى امروزى مصطلح نبوده و منظور از آن صاحب فهم و درک در امور دیـنـى اسـت که اثر و نتیجه آن در اعضا و جوارح آشکار شود در حدیث آمده است: "من حفظ على امتی اربعین حدیثا بعثه اللّه فقیها عالما.(3) امیرالمؤمنین علیه السلام مى‌فرماید: الا اخـبرکم بالفقیه حق الفقیه؟

من لم یقنط الناس من رحمة اللّه و لم یؤمنهم من عذاب اللّه و لم یرخص لهم فی معاصی اللّه.(4) آیا به شما خبر دهم که فقیه واقعى کیست؟

آن کسى است که مردم را از رحمت الهى مایوس نکند و از طـرفـى هـم ایـمـن از عذاب الهى نکند (مردم را در حالت خوف و رجا نگه دارد) و اجازه انجام معاصى الهى را ندهد.

صاحب رجال کشى، حبیب را این گونه ترجمه کرده است: کـان حـبـیب من السبعین الرجال الذین نصروا الحسین علیه السلام و لقوا جبال الحدید واستقبلوا الرماح بـصـدورهم والسیوف بوجوههم و هم یعرض علیهم الا مان الاموال فیابون و یقولون لا عذر لنا عند رسول اللّه صلی الله علیه و آله ان قتل الحسین و منا عین تطرف حتى قتلوا حوله.(5) حـبـیـب، جـز هفتاد نفرى است که حسین علیه السلام را کمک و کوه‌هاى آهن را ملاقات کردند (یعنى با افـرادى کـه غـرق در اسلحه بودند مواجه شدند)، و با سینه و صورت، به استقبال تیرها و شمشیرها رفـتـنـد و بـه آنـان امـان مـى‌دادنـد و بـا امـوال، آنـان را تطمیع مى‌کردند ولى زیر بار نمى‌رفتند و مى‌گفتند اگر حسین علیه السلام کشته شود، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله عذرى نداریم در حالى که ما زنده باشیم و چشمان ما حرکت کند آنچنان ایستادگى کردند تا آن که اطرافش کشته شدند.


سؤال حبیب از امام حسین علیه السلام

حـبـیب از امام علیه السلام سؤال کرد قبل از آن که خداوند متعال حضرت آدم علیه السلام را خلق کند، شما کجا بودید؟

حـضـرت فـرمـود: کـنا اشباح نور ندور حول عرش الرحمن فنعلم للملائکة لتسب یح والتهلیل والتحمید(6) ؛ مـا هـمـانـنـد نـورى بـودیم که اطراف عرش الهى مى‌چرخیدیم و به ملائکه حمد و تسبیح الهى را مى‌آموختیم.


رؤیاى شیخ جعفر شوشترى (ره)

شـیـخ جـعـفـر شـوشـترى بعد از مراجعت از نجف اشرف به موطن خود، قدرت بر اداره منبر و جـلسات وعظ را نداشت، لذا در ماه رمضان کتاب تفسیر صافى و در ماه محرم، کتاب روضة الـشهدا را از روى کتاب براى مردم مى‌خواند و نمى‌توانست چیزى را حفظ کند یک سال به همین مـنـوال گـذشت تا محرم سال آینده، شبى به فکر رفت که من تا کى صحفى باشم و کتاب را از رو بـراى مـردم بـخـوانم در این اثنا خوابش مى‌برد، در عالم رؤیا، خود را در صحراى کربلا و در مقابل خـیـمـه امـام حـسـیـن علیه السلام مى‌بیند، مى‌گوید وارد خیمه امام علیه السلام شدم و سلام کردم، آن حضرت مرا نزدیک خود طلبید و به حبیب بن مظاهر فرمود: فلانى، مهمان ماست و آب هم که نداریم، ولى مقدارى آرد و روغن هست، برخیز و از اینها طعامى درست کن. حـبیب، طعام را آماده کرد و نزد من نهاد و من چند قاشق از آن خوردم و بیدار شدم و در اثر این عـنـایـت حـسـینى علیه السلام مجلس شیخ جعفر به جایى رسید که: ساکنان آسمان‌ها غبطه این مجالس را مى‌خوردند. (7)


پیشگویی‌هاى حبیب، میثم و رشید

روزى میثم تمار که سوار بر اسب بود، حبیب بن مظاهر اسدى که در جمع بنى اسد بود، از او استقبال کرد و با یکدیگر سخن گفتند. حـبـیب گفت: گویا مى‌بینم مرد بزرگى را که جلو سرش مو ندارد و شکم فربهى دارد و جلو "دار الـرزق" خـربـزه مـى‌فـروشـد بـه جرم محبت اهل‌بیت او را بر دار مى‌زنند و شکمش را پاره مى‌کنند. (منظورش از این سخنان میثم بود). مـیثم هم گفت: من هم مى‌شناسم مرد سرخ چهره‌اى را که براى یارى فرزند پیامبر خروج مى‌کند تا کشته مى‌شود و سرش را در کوفه مى‌گردانند. (منظورش، حبیب بود).

این دو، پس از این سخنان، از همدیگر جدا شدند، کسانى که در اطراف ایستاده بودند و سخنان این دو را مـى‌شـنـیـدنـد گفتند: به خدا احدى را دروغگوتر از اینها ندیدیم همین طور که اهل مجلس نـشـسته بودند، رشید هجرى از راه رسید و سراغ آن دو نفر را گرفت، مردم هم مطالب آنان را براى او نقل کردند. رشید گفت: خدا رحمت کند میثم را که یک مطلب را فراموش کرده بگوید و آن این که کسى کـه سـر حبیب را مى‌آورد، صد درهم از دیگران بیشتر جایزه مى‌گیرد. این سخن را گفت و رفت اهل مجلس گفتند: این دیگر از آن دو نفر دروغگوتر بود اما همان مردم شاهد بودند که روز و شب‌ها نـگـذشـت مـگـر ایـن که تمام پیشگویی‌هاى آنان محقق شد و میثم تمار را جلو خانه عمرو بن حریث به دار زدند و سر حبیب را در کوفه گرداندند.(8)


پی‌نوشت‌ها:

1- معالى السبطین، 1/228.

2- توبه /122.

3- سفینة "فقه".

4- کافى؛ 1/36 باب صفة العلما.

5- رجال کشى؛ 78؛ رقم الترجمه 133 معجم رجال الحدیث؛ 4/223 / اعیان الشیعه؛ 4/554.

6- بحار الانوار؛ 60/311.

7- فوائد الرضویه؛ 67.

8- کشى، 78 معجم رجال الحدیث، 4/222 سفینة، "حبب".

منبع:کتاب نامه‌ها و ملاقات‌هاى امام حسین علیه السلام، على نظرى منفرد

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۴ ، ۲۱:۴۸
محسن پاینده

خبرگزاری میزان-شهید عبدالله باقری از مدافعان حرم حضرت زینب (س) همزمان با شب تاسوعای حسینی در عملیاتی در حومه حلب سوریه شهادت رسید.

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، شهید عبدالله باقری از مدافعان حرم حضرت زینب (س) همزمان با شب تاسوعای حسینی در عملیاتی در حومه حلب سوریه و در جریان درگیری با تروریست‌های تکفیری داعش به فیض شهادت رسید.


شهید باقری متولد سال 61 بود و دو فرزند دختر نیز از خود به یادگار گذاشته است.


تصویر زیر آخرین نامه شهید مدافع حرم عبدالله باقری به دخترانش است
.


آخرین نامه شهید مدافع حرم به دو فرزندش+عکس
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۴ ، ۰۱:۳۳
محسن پاینده


------------------------------------------------------------------------------------------------
ا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۰۱:۲۰
محسن پاینده