« بیسیم چی »

خوش آمدید

« بیسیم چی »

خوش آمدید

« بیسیم چی  »

محبت خدا نشانه دارد ،ذکر
ازهیچ یک از قدرت هایی که در عالم هستندوارعاب می کنندملت ما را،مانمی ترسیم؛برای اینکه ما برای خدا قیام کردیم.«امام خمینی ره»

رسول الله(ص):هرگاه فتنه ها به شما روی آوردو محیط جامعه مانند شب تاریک سیاه گردید،پس بر شما باد تمسک بر قران،زیرا که قران شفیعی است که شفاعتش پذیرفته درگاه الهی است وگواهی است که ،شهادتش پذیرفته می شود(اصول کافی ج2 ص238)





طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مکه» ثبت شده است

ر



قم شدن قم :

«بدون تردید نقش حضرت‏ معصومه‏(س)در قم شدن قم و عظمت یافتن این شهر عریق مذهبى تاریخى، یک نقش ما لا کلام فیه است. این بانوى بزرگوار، این دختر جوان تربیت شده دامان اهل بیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهم السلام) و عبور از شهرهاى مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به‏عنوان پایگاه اصلى معارف اهل بیت (علیهم السلام) در آن دوره ظلمانى و تاریک حکومت جباران بدرخشد و پایگاهى بشود که انوار علم و انوار معارف اهل بیت را به سراسر دنیاى اسلام از شرق و غرب منتقل کند

دیدار با طلاب و اساتید حوزه علمیه قم  ۲۹/ ۰۷/ ۱۳۸۹


سینه خیز :

علامه‌ حسن‌زاده آملی در تجلیل از مقام حضرت معصومه(س) در دانشگاه قم گفت: اگر برای من ممکن بود و مواجه با مشکل نمی‌‌‌شدم، برای تجلیل از شخصیتی مانند فاطمه معصومه سلام الله علیها این مسیر را سینه‌خیز می‌‌آمدم!

 

اولین زائر حرم :

مرحوم آیت‌الله العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی در مدت 60 سالی که در شهر قم اقامت داشت، سحرها اولین زائر حضرت معصومه بود. ایشان در طول سال ـ چه شب‌های سرد زمستان و چه شب‌های گرم تابستان قم ـ قبل از اذان صبح در پشت حرم به انتظار می‌ایستاد تا پس از باز شدن درها اولین زائر حضرت باشد.

نجات دادن زوار از سرمای شدید :

مرحوم آیت‌الله مرعشی نجفی می‌فرمود: در یک شب زمستانی دچار بی‌خوابی شدم. خواستم بروم حرم ولی دیدم هنوز وقت حرم نشده و درهای حرم به این زودی باز نمی‌شود. دوباره خوابیدم و دستم را زیر سرم نهادم که اگر خوابم برد، خواب نمانم. در عالم رویا به محضر حضرت معصومه (س) رسیدم.

ایشان فرمود: بلند شو برو حرم عده‌ای از زوار من پشت در حرم از سرما هلاک می‌شوند، آنها را نجات بده. آیت الله مرعشی نجفی می‌فرمود: از خواب بیدار شدم و با عجله لباس پوشیدم و به سوی حرم حرکت کردم.

دیدم عده‌ای زوار که لباس مخصوص هندی‌ها و پاکستانی‌ها را بر تن داشتند، پشت حرم از سرما می‌لرزند. در را زدم یکی از خدام به نام حاج حبیب چون صدای مرا شناخت در را باز کرد. در معیت آن زائران وارد حرم شدیم آنها مشغول زیارت شدند. من نیز آب خواستم و وضو گرفتم و مشغول نماز و زیارت شدم


 

بوسه بر ضریح :

مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبایی غروب ماه رمضان با پای پیاده با کهولت سن به حرم حضرت فاطمه معصومه (س) می‌آمد و با بوسه بر ضریح آن حضرت (با کیفیتی مخصوص) روزه خود را افطار می‌‌کرد سپس به خانه رفته و غذا می‌خورد.

 

شاه عربستان :

وقتی در عصر مرجعیت عامه آیت‌الله العظمی بروجردی، شاه عربستان به ایران آمده بود و توسط سفیر عربستان تقاضای ملاقات با ایشان را نمود، آقا اجازه نفرمودند!

اطرافیان گفتند مصلحت است که شما اجازه ملاقات بدهید. ایشان فرمودند: او وهابی است اگر به قم بیاید به زیارت حضرت معصومه (س) نمی‌رود و این، هر چند غیر مستقیم، توهینی به ساحت ملکوتی ایشان است


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۴ ، ۱۹:۴۲
محسن پاینده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۴ ، ۰۰:۴۲
محسن پاینده

خادمش می گفت :ده سال بودنزدش بودم احترامم  را نگه می داشت ؛یادم نمی آید که یک بار تندی کرده باشدوبه من گفته باشد چرا فلان کار را کردی یا نکردی ؟انس بن مالک می گفت :این غیر از عبادت هایی بود که می کرد، مثل استغفار که از زبانش نمی افتاد...






























































۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۱
محسن پاینده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۰۳:۳۴
محسن پاینده







پسرم اینگونه باش (گزیده هائی از وصیت علی (ع) به فرزندش امام حسن (ع):

«ای حسن: در همه حال متقی و پرهیزگار باش و خداوند بزرگ را حاضر و ناظر بر هر آن و بر پیدا و نهانت، آگاه و مطلع دان. و بدان اگر تو او را نمی بینی، او تو را به خوبی می بیند. با خدا باش و نهان خانه ی قلبت را از یاد او همواره فروزان و آباد، دار. بیش از هر چیز نخست به روی دل بنگر و آن جا را که کانون عشق و مهد آرزوست، با مهر پروردگار مهربان، از همه چیز بپرداز. رشته ی الفت خویش را با آفریدگار در آن جا محکم کن و با آن رابطه ی گسست ناپذیر، همواره با ملکوت آسمانها آشنا باش.

فرزندم! قلب را با نصیحت و اندرز زنده کنند؛ در آزمایشگاه زهد و عبادت بیازمایند؛ با توحید و یقین زره پوشانند؛ و از پرتو علم و حکمت در آن چراغ افروزند. هر آن دم که اهریمن هوس و شهوت، با پرده نشین قلب خلوت کند، عقلا، به یاد مرگ افتند و حدیث گذشتگان مغرور به او بازگویند که چه بودند و چه کردند و چه شدند. به یادش آورند (که حملات روزگار، طاقت فرسا و سنگین است) که در مبارزه ی هولناک زندگی همچون مردان نبرد، هولناک و آهنین قدم، باید بود. ای پسر هرگز دین را به دنیا مفروش و آخرت را فدای هوس و شهوت مکن. از آن چه نمی دانی لب فروبند و تا ضرورت اقتضا نکند، سخن مگوی. هر آن دم که در پیچ و خم زندگی دچار تردید شدی، بی درنگ قدم واپس گذار و هرگز بی محابا و خیره سری به کاری دست مزن که ممکن است سرانجام به پشیمانی و افسوس منتهی شود. دوستان خود را به هر چه پسندیده است تشویق کن و از هر چه ناستوده است، بازدار.

ای حسن! رادمردان در مقابل ظلم و ستم خاموش ننشینند و بدسیرت و نابکاران را در حد توان با دست و زبان مخالفت کنند.

ای حسن! صبور باش و در بلیات، بردبار و آهنین پیکر باش؛ زیرا شکیبایی، خصلت ویژگان درگاه خداست؛ اما باید این خصلت تنها در راه حفظ عقیده و پاسداری از حقیقت به کار رود.

ای حسن! در علم و دانش بکوش و همواره دانش پژوه و دانش خواه باش. در تمام شئون زندگی بر خدای توکل کن و حصار ابدیت را بهترین پناه خود بشمار.

خدای بهترین حافظ، و مهربان ترین نگاهبان است. هر کس که بدو پناه ببرد، دژی استوار و قلعه ای محکم یافته است که از باد و باران حوادث گزند نخواهد دید و پیوسته کام یاب خواهد شد. هرگاه خواستی به درگاه بی همتای او دست تقاضا برافرازی، یک دل و خالص باش و جز او را در تمشیت امور آفرینش، مؤثر و نافذ مشمار؛ زیرا اوست که می بخشد و اوست که محروم می کند.

اما عزیزم! هر چه از خدا می خواهی نخستین و واپسین توده را مقدم دار و نیاز ایشان را بر احتیاجات خود مقدم بشمار.

فرزندم! بدان، در به دست آوردن علم و دانش، آن چیز از همه گران بهاتر است که نفعش به مردم و اجتماع گران بهاتر باشد؛ زیرا علمی که مردم را به سرمنزل خوش بختی سوق ندهد، علم به حساب نمی آید.

فرزندم! تو جوان هستی و قلب جوان نیز چون زمینی است که هنوز دست کشاورزان به او نرسیده باشد، و استعداد همه چیز در او نهفته است. من که به کشت و کار ملت ها از همه ی برزگران فضیلت و اخلاق، آگاه ترم، وظیفه دارم که، تا وقت نگذشته است، از آن استفاده کنم و نگذارم تخم های هرزه در آن مزرعه ی دلکش، رخنه کنند و گیاهان فاسد آن از آن برویند.»

حضرت در بخشی دیگر از نصایح گهربار خود نسبت به فرزند عزیزش می فرماید:

« مکتب اسلام عالی ترین آموزشگاه هایی است که بنای آن بر شالوده ی طهارت نفس و تهذیب اخلاق گذارده شده است. در این مدرسه ی کامل، می توانی از رذایل طبیعت بشری و فساد محیط، محفوظ مانی و آن چنان که اکنون پاک و بی آلایش هستی، دامن به زیر خاک کشی و بدان جهان بخرامی. باری تکرار می کنم که در همه حال پرهیزگار و پاک دامن باش و همواره احکام الهی را سرمشق زندگی خود قرار ده، و قدم از محیط عفت و تقوا بیرون مگذار. از رفتار گذشتگان صالح و دانشمند خود پیروی کن.

ممکن است غرور جوانی و بلندی نظر، تو را از تقلید کردار دیگران بازدارد و وقار نفس نگذارد که مشایخ قوم، چراغ هدایت تو به دست گیرند؛ از این رو سفارش می کنم که دربرنامه ی اعمال آنان مطالعه کن و از دانش آنان به حد کمال بهره گیر. و در حالی که از کبر و لجاج به دور باشی، اجازه داری که دیده ی انتقاد بر اعمال آنان، بگشایی و برگزیده های اخلاق آنان را برچینی و ناپسندها را کنار بگذاری. باید در ایفای این وظیفه همواره از خداوند مهربان یاری جویی و در پیچیدگی های امور از اشعه ی انوار هدایت الهی، راه زندگی را برافروزی. هنگامی که به صفای باطن و طهارت قلب خود اطمینان یافتی، می توانی خود در معضلات مسائل تفکر کنی و بیندیشی.

حسن جان! یک سره به جد گرامی خویش حضرت محمد (ص) بنگر و بدان که در میان پیشوایان دین و اخلاق، همچون او، به یاد ندارد. تعلیمات عالیه ی آن پیامبر عزیز، مدرسه ی انسانیت را تکمیل کرده و او درس فضیلت و اخلاق را تمام نموده است. بنابراین تو از همه کس بیش تر به پیروی از قوانین آن بزرگوار استحقاق داری.

ای پسر زهرا! تو جمال ابدیت را باآرامش اسما و صفات می بینی و آثار الوهیت را در جهان رنگارنگ می نگری. با این حال او را با همه ی کثرتی که در افاضات و مواهب دارد، یکتا و مجرد بدان؛ زیرا این اکثریت که اشباهی هم رنگ خیال بیش نیستند، در وحدت وجود ایزد متعال تأثیری ندارند. او همان است که خود را توصیف کرده و بر ذات خویش ثنا فرموده است.

پروردگاری که سرآغاز وجود و بی پایان هستی است؛ کو آن قلبی که بتواند حدود بی کران قدرتش را درکانون خود بگنجاند؟ و کجاست شاه باز روحی که تا قائمه ی عرش جلالش پرواز کند؟ ای فرزند! وقتی چنین خدایی را با چندان عظمتی شناختی، و خویش رابه او سخت نیازمند، و او را هم چنان بی نیاز یافتی، از فرمانش به خیرگی سر مپیچ و احکامش را به دقت اطاعت کن. او از اطاعت بندگانش بی نیاز است؛ ولی درآموزشگاه زندگی، بندگان را به طاعت و عبودیت از روی لطف محتاج می داند و بدین سبب به تهذیب نفس و کمال روح تکلیفشان می کند. مطمئن باش که اوامر الهی هر چه باشد، به فضایل منتهی می شود، و نواهی او تا هر پایه ای که دشوار به نظر آید، سد راه رذایل و زشتی هاست.

ای حسن جان! هرگز در زندگی، خودبین مباش. هر چه را به خود می پسندی، برای دیگران نیز بپسند. پیوسته دیگرخواه و دیگر دوست باش. آیا دوست می داری که ستم بینی؟ بنابراین هم چنان که خویشتن را مظلوم نمی خواهی، بر احدی ظلم و ستم روا مدار. نیکویی کن؛ آن چنان که از نیکویی دیگران شادمان می شوی.

زشت، زشت است، چه درباره ی تو و چه درباره ی همسایه ی تو. زیبا، زیباست، برای همگان بنابراین زیبا را برای همگان برگزین، و زشت را از همه به دور بدار. در آن باره که اطلاع کافی نداری، اظهارنظر نکن؛ اگر چه اندک باشد. زنهار، متکبر و خودبزرگ بین مباش؛ تکبر، رونده را از راه منحرف می دارد و خردمند را به نادانی می کشاند. از ثروت دنیا در حد متعادل استفاده کن؛ بنوش و بنوشان؛ بپوش و بپوشان؛ لیکن همچون نابخردان حریص مباش که روزگاری به خون جگر، دینار و درم گرد می آورند و سرانجام به دست بازماندگان سپرده، خود با کفنی ناچیز جهان را بدرود می گویند. این تیره بختان، خزانه دار غیرند و حمال مظالم.

عزیزم! این را بدان و آگاه باش که از سر منزل گور، راه بی پایان آخرت در پیش است؛ راهی تاریک و دراز. مسافر این راه باید از زاد و توشه، گران بار باشد و از مظلمه ی دیگران سبک پشت. پس تا می توانی راه برگیر و از کردار ناپسند بپرهیز. مستمندانی که امروز در راه و نیمه راه می یابی و حمایتشان می کنی، در سفر آخرت همراهانی باوفا و مهربان اند. (این تهی دستان اگر امروز از دارایی و کمک تو بهره ای بردند، فردا، تو از همگنانی آنها بهره خواهی برد.)

ای پسر فاطمه! آن کس که دارایی دو جهان به دست اوست، بندگانی را دوست دارد که حساس و شوریده باشند؛ از او بخواهند و به او بازگردند. مشکلات خویش را به دست گره گشای او واگذارند تا در هر حال پیروز و خوش بخت باشند.

در درگاه خداوند بی چون وبی همتا، نیازی به واسطه نیست؛ زیرا درهای رحمت او، بی دربان و پرده دار، به روی همگان باز است. او سخت مهربان و نازنین است؛ گنه کار را رسوا نمی کند و ناستودگان را بی پرده نگذارد. کسی را از رحمت واسعه ی خود محروم ندارد و توبه ی بندگان را در همه حال می پذیرد. مهربانی و رحمت را ببینی، که اگر بنده از گناه خویش پشیمانی ندامت را بر خاک گذارد و از کردار زشت خود شرمگین و آزرمگین گردد، پروردگار بزرگ عصیان او را به حساب ثواب درآورد و بر مزد و مرتبه اش بیفزاید.»

کرم بین و لطف خداوندگار
گنه بنده کرده است و او شرمسار
سعدی

«وه چه خداوند مشفقی که گفتار همه را بشنود؛ اسرار همه را بداند؛ به درد دردمندان برسد؛ و از ستم دیدگان به تمام قدرت دفاع و حمایت فرماید. رنجوران را بهبود می بخشد و تهی دستان را توانگر سازد. کارها کند که غیر از او کسی یک هزارمش را نتواند کرد. پس هر آنگه که نیاز خویش به درگاه بی نیاز او عرضه کردی و از او در امور پیچیده ی روزگار تقاضای فیصل و تمشیت نمودی و بی درنگ به مطلوب دست نیافتی، نومید مباش، زیرا آفریدگار جهان مصلحت همه را از همه بهتر می داند. در این صورت، بدان! مصلحت زندگی تو آن بود که حاجت تو دیرتر برآورده شود.»

آن کس که توانگرت نمی گرداند
او مصلحت تو از تو بهتر داند
«ای فرزندم! در زندگی بلندنظر و بزرگ منش باش. هرگز راضی مشو که دامن قناعت و عزت تو به هوس های ناچیز آلوده شود؛ زیرا هر چه در دنیا دوست داشتنی جلوه کند، از شرافت، دوست داشتنی تر نخواهد بود. زنهار ای پسرم! قامت مردانگی را در برابر اغیار به طمع درهم و دینار خم مکنی، و طوق بندگی دیگران به گردن نیندازی. ارزش آزادی و آزادگی رابدان و این گوهر شریف را در میان قلب گرم و خون مواج خویش، معزز و محترم بدار.

خدا تو را آزاد آفریده و آزادی را به نام عزیزترین مواهب خویش به تو اعطا فرموده است. زنهار قدر نعمت خدا را بدانی و آن را به هیچ قیمت از دست مگذاری. از آن آسایش چه حاصل که به قیمت از دست رفتن آزادی به دست آید و از آن لذت و شیرینی که داغ بندگی بر پیشانی آزادگان نهد، چه حلاوت؟

چشم طمع به مال دیگران دوختن، خصلت اراذل و مردم دون طبع است. نکند که دو دیده برمال دیگران بدوزی و عفت نظر و عزت نفس را آلوده و پست سازی . رنج بران و زحمت کشان قانع و راست کردار، در نزد خدای بزرگ هزار مرتبه از توانگران آزمند و دروغ پرداز عزیزترند.

با نیکوکاران بنشین، تا از ایشان باشی، و از بدان دوری گزین که فطرت و اخلاق تو هم از آنان به دور ماند.

حسن جان! می دانی که ناگوارترین خوارک ها چه باشد؟ مال حرام. از مال حرام خوراکی ناگوارتر نیست؛ فلینظر الانسان الی طعامه (1)؛ پس آدمی به طعام خود بنگرد.

همواره فرصت را غنیمت شمار تا به غصه ی ندامت و پشیمانی دچار نشوی، چه بسیار رفته که دیگر بازنگشته است. هرگز به کمک مردم احمق خوش دل مباش؛ زیرا آنان که در شاه راه عقل گام نگذارند، دوست خود را به جای بلندی، به پستی اندازند. با دنیا مدارا کن و حوادث روزگار را به خون سردی و سنگینی بپذیر، تا بر مراد خویش پیروز شوی. لجاج و ستیزه، کار نابخردان است. و چه زود این گروه از پا درمی آیند و کیفر انحراف خود را می بینند. اگر از نزدیکان خود ستم بینی، به نیکویی جبران کن و به ارحام خود در همه حال بپیوند.

خشم را همچون شربتی گوارا بنوش که من در مدت عمر شربتی به این شیرینی از گلو فرونبرده ام.

ای حسن! به هوش باش که مدارا با مردم تندخو، قوی ترین حربه ی پیکار است. و سیلاب خروشان در آغوش اقیانوس، آرام می گیرد. پیروزی در برابر دشمن، منحصر به آن نیست که در حملات، شهامت بیش تر کنند. ابزار فضیلت و اخلاق که دشمن را شرمسار کند، نوعی از وسایل پیروزی است.

افراد خانواده ی خود را محترم بشمار و با قبیله ی خود نیکی و وفاداری کن، چون آنان همانند پیر و بال تو باشند که در پرواز زندگی به همراهی و پیروزی، تو را کمک کنند.» (2)

پی نوشت ها:

1- سوره ی عبس؛ آیه ی 24.
2- نقل و تلخیص از شرح سخنان علی (ع) از نهج البلاغه؛ نگارش جواد فاضل.

منبع: مقاله پسرم اینگونه باش! (گزیده هائی ازوصیت امام علی (ع)به فرزندش امام حسن(ع))



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۴ ، ۰۲:۳۰
محسن پاینده