« بیسیم چی »

خوش آمدید

« بیسیم چی »

خوش آمدید

« بیسیم چی  »

محبت خدا نشانه دارد ،ذکر
ازهیچ یک از قدرت هایی که در عالم هستندوارعاب می کنندملت ما را،مانمی ترسیم؛برای اینکه ما برای خدا قیام کردیم.«امام خمینی ره»

رسول الله(ص):هرگاه فتنه ها به شما روی آوردو محیط جامعه مانند شب تاریک سیاه گردید،پس بر شما باد تمسک بر قران،زیرا که قران شفیعی است که شفاعتش پذیرفته درگاه الهی است وگواهی است که ،شهادتش پذیرفته می شود(اصول کافی ج2 ص238)





طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

نکات جذاب و شنیدنی از درس خارج فقه آقا

 

* ادخال سرور!

در یکی از جلسات، یکی از حاضران در کلاس در بین کلام آقا چندین بار پریدند تا سؤالی را مطرح کنند (که بی مورد نیز بود!) و آقا توجهی نمی کردند و به درس ادامه می دادند تا بار آخر که نگاهی به چهره آن شخص انداخته و فرمودند: نفسِ حرف زدن مستحب است!؟ و سپس افزودند: ترسیدید این استحباب از دستتان برود!؟ که این کلام آقا با لبخند حاضران همراه شد و خود ایشان هم به آن فرد لبخندی زدند و فرمودند: اشکالی ندارد، ادخال سروری در دوستان کردند ایشان! (یعنی ایشان با این سؤال بی موردشان موجبات شادی دوستان را فراهم کردند!)

* فراموشی!

چندی پیش آقا در ابتدای کلاس مطابق روال همیشگی حدیثی را از کتاب الشافی بخوانند اما وقتی آمدند کتاب حدیث را از روی میز کنار دستی شان بردارند لبخندی زدند و فرمودند: بنده کتاب حدیث را فراموش کرده ام بیاورم ظاهراً امروز توفیق خواندن حدیث نداریم.

* اشتباه!

همچنین سال گذشته در ابتدای یکی از جلسات، معظم له کتابی را که همراهشان آورده بودند باز کردند (به نظرم یکی از مجلدهای کتاب وسائل الشیعه بود) تا حدیثی را برای بررسی موضوع غنا قرائت نمایند که لبخندی زدند و فرمودند: ظاهراً ما کتاب را اشتباه آورده ایم، اگر یکی از آقایان زحمت بکشند کتاب ما را بیاورد که یکی از محافظین نزد ایشان رفتند و آقا به او گفتند که در جلوی اتاق مطالعه همان کتاب رویی (فرمودند روی میز یا جلوی کتابخانه) را بیاورید و بعد از آمدن کتاب درس ادامه یافت.

* خانم ها و علم مردان!

فکر می کنم دو سال پیش بود که یکی از خانم های حاضر در کلاس (1) سؤال و اشکالی را در زمینه یکی از راویان حدیث مطرح کردند و این سؤال و جواب چند بار رد و بدل شد و بعد آقا با لبخند شیرینشان فرمودند: خب ظاهراً مشخص است که خانم ها هم در علم رجال خوب کار کرده اند! که این کلام با لبخند ایشان و همه روحانیون کلاس همراه شد. (لازم به ذکر است علم رجال، علم شناخت رجال (عربی) یعنی مردان خصوصاً بزرگ مردان است و در علوم دینی علم شناخت راویان حدیث است. به همین سبب این جمله معظم له با  صنعت ایهام همراه بود! به این مفهوم که اولاً خانم ها در علم رجال (شناخت راویان حدیث) موفق هستند، دوم اینکه خانم ها در شناخت مردان هم مهارت دارند و این کنایه به آقایان هم بود که یعنی شما هم از خانم ها یاد بگیرید!)

1-در کلاس درس خارج فقه معظم حدود 15 تا 20 خانم حضور دارند که بین آنها و آقایان با دیوارهای متحرک فاصله هست ولی رهبر انقلاب آنها را میبیند و در چند مورد هم با دقت به سؤالاتشان گوش کرده و با احترام پاسخشان را داده اند.

* برخورد با مک دونالد!

در یکی از جلسات سال 89، مقام معظم رهبری ضمن اشاره به وارداتی بودن بعضی از آلات قمار در زمان اهل بیت، فرمودند این مسأله فرهنگ وارداتی که ما به آن اشاره کردیم  در آن زمان در ملاک حرمت شطرنج مؤثر بوده است. چون شطرنج از ایران رفته بود و فرهنگ پادشاهی را با خود به همراه داشت لذا فرمودند "دعوا المجوسیه لأهلا..."

ایشان افزودند فرض کنید یک خوراکی هایی است که نشانه فرهنگ آمریکایی است، مثلاً مک دونالد در هر کشوری وارد شود نشانه فرهنگ آمریکایی است. یک زمانی در کشور ما هم می خواست بیاید اما چند سال قبل در دولت های قبل ما جلویش را گرفتیم.

* کراوات وارداتی!

همچنین ایشان در یکی دیگر از جلسات درباره کالاهای وارداتی فرمودند که فرض بفرمایید الان برخی خوراکی‌ها، برخی نوشابه‌ها هست که نشانه فرهنگ آمریکایی است، جلوی این‌ها را باید گرفت. ممکن است فی نفسه مسأله مهمی نباشد ولی چون حاکی از یک فرهنگ است باید جلوی آن را گرفت.

بعد یکی از روحانیون حاضر در کلاس پرسید: آقا از این، برای حرمت کراوات هم می‌شود استفاده کرد؟ و معظم له در پاسخ فرمودند: دیگر حالا اگه دلتان خواست استفاده کنید. (با خنده)

* احترام خاص به حضرت امام (ره)

رهبر انقلاب در جلسات درس همه بزرگان را با پسوند یا پیشوندهای احترام آمیز خطاب می کنند مثل مرحوم نراقی یا شیخ اعظم (شیخ انصاری)، اما از یک شخصیت با لقب محبت آمیز خاصی یاد می کنند و آن امام خمینی (ره) است که رهبری با عنوان "سیدِ استاد ما" خطاب می کنند. ضمن اینکه از لحاظ فقهی نیز مقام معظم رهبری ارزش خاصی برای نظرات حضرت امام (ره) قائلند و با احترام فراوان آنها را نقد می کنند.

* اینها را در منبر بگویید!

معظم له احترام فوق العاده ای برای وقت کلاس قائلند و در عین اینکه به همه سؤالات با روی باز پاسخ می دهند ولی اگر کسی بخواهد با سؤالی بی مورد وقت کلاس را بگیرد ایشان ناراحت می شوند.

یک بار یکی از آقایان شروع کرد به توضیح مفصل دادن پیرامون موضوع غنا که رهبر انقلاب فرمودند: اینها که می فرمایید برای منبر خوب است نه کلاس! و بعد آن فرد شروع کرد به توضیح اینکه علامه جعفری برای کتابش مقدمه ای نوشته و... که معظم له مجدداً فرمودند: اینها هم به درد نشستن های بعد از منبر میخورد! (یعنی اینجا کلاس است و مختص مسائل علمی نه نظرات شخصی)

* سکوت خواص!

در یکی از جلسه ها بحث درباره سند روایتی بود که انس بن مالک از رسول اکرم (ص) نقل کرده است. آقا در همین رابطه فرمودند: انس بن مالک خادم پیغمبر بود و راوی معروف است که خیلی روایت از پیامبر نقل کرده است به خصوص عامه از او  نقل کرده اند... ایشان افزودند: این روایت دلالتش خوب است لکن سندش بسیار ضعیف است. تمام رجالی که در این سند هستند تا انس بن مالک مجهولند... خود انس هم محل کلام است. او همان کسی است که نقل شده حضرت امیرالمؤمنین (ع) بعد از وفات پیغمبر (ص) به او فرمودند که بیا قضیه غدیر را شهادت بده! چون قضیه غدیر پیش بعضی ها مورد انکار بود، حضرت فرمودند بیا شهادت بده! شهادت نداد، ظاهراً گفت یادم رفته، خبر ندارم. حاضر نشد شهادت بدهد، سکوت کرد، مثل بعضی از سکوتهایی که بعضی ها در یک جاهایی می کنند که نباید سکوت کنند، او هم سکوت کرد.


[ شنبه 89/11/2 ] [ 11:38 صبح ] [ علی تبریزی ] [ نظرات (17) ]
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۴ ، ۲۱:۴۱
محسن پاینده

1- قائد اسوه : رهبرعظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران آیت الله معظم جناب خامنه ای کبیر- متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف- قائد، ولی، وفیّ،ورائد، سائس، حفی، مصداق بارز، (نرفع درجات من نشاء می باشد.) عزت و شوکت روز افزون آن قائد اسوه ی زمان را همواره از حقیقة الحقائق مسئلت دارم و امیدوارم دادار عالم و آدم همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد.

 آیت الله حسن حسن زاده ی آملی، کتاب پرتوی از خوشید علی شیرازی ص 33  

2- علامه عظیم‌الشأن حضرت آیت‌الله حسن‌زاده آملی، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب می‌کنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه می‌فرمایند این کار را نکنید. علامه حسن‌زاده می‌فرمایند: اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمی‌کردم.

3- ایشان در جای دیگر فرموده‌اند: گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است. این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا می‌کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیت‌الله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج).

4- و همچنین در صفحه ی اول کتاب انسان در عرف عرفان خود نیز این کتاب را به رهبر معظم انقلاب اهداء نموده که در زیر می خوانید:

تقدیم نامه :

بسم الله الرحمن الرحیم
الم. تلک آیات الکتاب الحکیم. هدیً و رحمةً للمحسنین
با سلام و دعای خالصانه و ارائه ارادت بی پیرایه جاودانه به حضور باهرالنور رهبر عظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله معظّم، جناب خامنه ای کبیر، متّع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف - این اثر نمونه دوران را اعنی رساله انسان در عرف عرفان را به پاس تجلیل و تکریم و ابراز شادمانگی از نزول اجلال آن یگانه دوران در دارالسلام و الایمان شهر هزار سنگر آمل مازندران، از جانب خودم و از جانب همه شهروندان بزرگوار این بلد و خطّه شهرستان آمل بلکه از جانب همه فرزانگان گرامی و گرانقدر استان مازندران، به پشگاه مبارک آن ولی بحق که مصداق بارز رساله است با کمال ابتهاج و انبساط تقدیم میدارم ، عزت و شوکت روز افزون آن قائد اسوه زمان را همواره از حقیقة الحقائق خداوند سبحان مسئلت دارم. یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن
۱۳۷۷/۳/۲۰حسن حسن زاده آملی ::: کتاب انسان در عرف عرفان
 
 
5- رهبر عظیم‌الشأن‌تان را دوست بدارید، عالمی،‌ رهبری، موحدی، سیاسی، دینداری، انسانی، ربانی، پاک منزه، کسی که دنیا شکارش نکرده، قدر این نعمت عظما را که خدا به شما عطا فرموده، قدر این رهبر ولی وفی الهی را بدانید، مبادا این جمعیت ما را، مبادا این کشور ما را، مبادا این کشور علوی را، این نعمت ولایت را از دست شما بگیرند. خدایا به حق پیامبر و آل پیامبر سایه این بزرگ‌مرد، این رهبر اصیل اسلامی حضرت آیت‌ا… معظم خامنه‌ای عزیز را مستدام بدار.
 

6- سینه ی خود را شکافتم، به هر جای آسمان رفتم این سید (خامنه ای) را دیدم. باید قنبر حضرت خامنه ای کبیر بود.
منبع: نشریه پرتو سخن 16/06/90

 

آیت الله بهجت: 



1- آیت الله صدیقی در مراسم احیای شب قدر در هیأت رزمندگان غرب تهران با ذکر خصوصیاتی ویژه از مقام معظم رهبری به ذکر خاطره ای از دیدار ایشان با مرحوم آیت الله العظمی بهجت(ره) پرداخت.

وی گفت: در ابتدای کار مقام معظم رهبری نزد آیت الله بهجت رفته بودند و گفته بودند امام ویژگی هایی داشتند و فاصله من با امام خیلی زیاد است. بار سنگینی که بردوش امام بوده حال بر دوش من گذاشته شده است من چه کنم؟

مرحوم آیت الله بهجت(ره) پس از تأملی گفته بودند: شما با موازین آشنایید(اشاره به اجتهاد ایشان). اگر بر مبانی و موازینی که تشخیص می دهید به تشخیص شرعی خود عمل کنید "من" تضمین می کنم که اولیاء الهی تو را تنها نگذارند.

2- آیت الله صدیقی امام جمعه موقت شهر تهران سه شنبه ۲۸/۲/۸۹ در مراسم ایام شهادت جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها که در بیت رهبری با حضور آیت الله العظمی امام خامنه ای حفظه الله برگزار می شد پس بیان از فضایل صدیقه کبری و مناقب آن حضرت خطاب به مقام معظم رهبری فرمودند:

"آقا جان؛شما دستور فرمودید از شما چیزی نگم،اما اینها که آمده اند اینجا همه عاشقند مگر می شود چیزی نگفت."

آیت الله صدیقی پس از بیان چند جمله با همین مضامین،به نقل چند جمله از آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه پرداختند:

"از آقای بهجت سوال کردم نظرتان راجع به مقام معظم رهبری چیست؟

آقای بهجت فرمودند:"بهتر از ایشان نداریم."

 

3- همچنین آقای بهجت به خود بنده عرضه داشتند که در دیداری که با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داشتم از ایشانراجع به آقای خامنه ای سوال کردم و

حضرت پاسخ دادند: " آقای خامنه ای از ماست."

4- به نقل از حجت الاسلام صدیقی از زبان یکی از دوستان نزدیکشان که به حضور آقای بهجت رفت و آمد داشته اند:در یک جلسه ی دو سه نفری که خدمت آیت‌الله العظمی آقای بهجت بودیم یه کسی انتقاد گونه‌ای را خواستند به رهبری خدمت آقای بهجت بازگو کنند. آقای بهجت به یک نگاه تندی به ایشان فرمودند: شما بهتر از ایشان سراغ دارید. من که بهتر از ایشان سراغ ندارم.

5- آیت الله مصباح یزدی رابط بین آیت الله بهجت و حضرت آقا بودند. البته امام (ره) خودشان به حضرت آیت الله خامنه ای فرموده‌ بودند که از آقای بهجت استفاده کنید. ایشان هم نامه‌ای می نویسند می‌دهند به حاج آقای مصباح که این را شما لطف کنید و بدهید به‌ آقای بهجت.

البته ظاهراً آن طور که من اطلاع دارم حاج آقا برای ثبت این مکاتبات حساس شرط می‌گذارند که من به شرطی نامه رسانی می‌کنم که نامه را ببینم و نسخه ای هم کپی کنم و نگه دارم! حضرت آقا هم به دلیل علاقه خاصی که به آیت الله مصباح داشتند، قبول می‌کنند.

ظاهراً حضرت آقا تقاضای دستورالعمل داشتند که آیت الله مصباح می آوردند و آیت الله بهجت هم در پاسخ در مواقعی خودشان می نوشتند و در مواقعی هم به حاج می فرمودند که این موارد را بنویسید و به ایشان تحویل بدهید.

 یکبار رهبر انقلاب برای آقای بهجت می نویسند که من این موارد را می دانم و انشاءالله عامل خواهم بود ولی توقعم بیش از این است که آقای بهجت ‌در پاسخ نوشته بودند اینها را عمل کنید، در فرصتی که پیش بیاید دیگر شما برای من نامه ننویسید، من خودم برای شما نامه می‌نویسم.

تا این که امام از دنیا رفتند، یادم است ما مشهد بودیم که حاج آقای مصباح برای بیعت با آقا آمده بودند تهران و از آنجا هم آمدند مشهد. ما خدمتشان رسیدیم و از وضع و اوضاع پرسیدیم. حاج آقا فرمودند که برای بیعت رفته بودم خدمت آقا ولی خدا را شکر دست خالی نرفتم چون آیت الله بهجت یک نامه چهار صفحه ای برای حضرت آقا که تازه رهبر شده بودند، نوشتند که شروع نامه هم این بود که بنده انتصاب حضرتعالی را به سمت مقام ولایت و رهبری تبریک عرض می‌کنم و بعد شروع کرده بودند که حالا دیگر وظایف شما این است.

بعد آقا به آیت الله مصباح فرموده بودند که تا حالا خیلی‌ها از مردم و مسئولین با من بیعت کردند ولی هیچ کدام دلم را آرام نکرد که من در این جایگاه باید باشم یا نه الا این نامه که خیالم را راحت کرد. چون می‌دانم که ایشان اصلاً بر مبنایی که دیگران ممکن است بنویسند و حرف بزنند، نمی نویسند وصحبت نمی کنند.

6- حجت الاسلام فقیهی اصفهانی از اساتید حوزه علمیه قم  :

یکی از رفقا ما به نام آقای رجالی ، که خیلی رفت و آمد داشت از قدیم با حضرت آیت الله بهجت و درس ایشان را خیلی شرکت می کرد و خیلی آدم با صفا و سالم و خوبی است، ایشان چند مورد از ایشان را برای ما نقل می کرد .

یکی اینکه می گفت ، آیت الله بهجت ، به این راحتی هر کسی را راه نمی دادند برای ملاقات ، آن هم برای ملاقات های طولانی و این حرف ها .

ولی آیت الله خامنه ای مرتب خدمت آیت الله بهجت می رسیدند و این ها یک رابطه صمیمی داشتند . زیاد و به طور مخفیانه آقا می آمدند قم و می رفتند خدمت آیت الله بهجت .

یکی از زمان هایی که ایشان می گفت زمان ملاقات این دو بزرگوار بوده است ، سحر بود دو ساعت مانده به اذان صبح . ایشان می گفت که آیت الله خامنه ای گاهی سحر می آمدند . در آن موقعیت حساس می آمدند خدمت آیت الله بهجت و می رفتند . خوب این نشانه علاقه شدید آیت الله بهجت به مقام معظم رهبری است که در این موقع شب و سحر آقا را می خواستند و با هم بودند و صحبت می کردند .

بعد باز ایشان می گفتند چند سال پیش که آیت الله خامنه ای یک هفته ای تشریف آوردند قم ، جمعیت زیادی برای استقبال آمده بودند در خیابان ها .

آیت الله بهجت هم آمدند جزء جمعیت استقبال کنندگان . حالا یک مرجعی در سن حدود نود سال ! ایشان هم آمدند در جمع استقبال کنندگان آیت الله خامنه ای . ایشان می گفت که یک شخصی به ایشان گفت که حاج آقا شما با این سن و سال آمدید وسط این جمعیت استقبال کنندگان ؟

آیت الله بهجت فرمودند : " اگر مردم می دانستند که استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه نمی نشست " .

این تعبیر خیلی زیباست که اگر مردم می دانستند استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس تو خانه نمی نشست .

7-  شش ماه قبل از فوت آیت الله بهجت ایشان فرموده بودند که : " آقا را بگویید بیایند اینجا با ایشان کار دارم " .

آقا را خواسته بودند و آیت الله خامنه ای آمده بودن این جا قم . صحبت هایی با هم داشتند از جمله آیت الله بهجت فرموده بودند : " خطری به سمت شما دارد می آید و من این خطر را احساس می کنم و من آن چه باید برای شما انجام بدهم ، برای سلامتی شما انجام داده ام (حالا نذر باشد یا هر چیز دیگر) " .

 و فرموده بودند : " خودتان هم هر کاری می توانید انجام بدهید " .

البته کاملش را حاج آقای صدیقی روی منبر نگفتند .

ولی بعدها یکی از دفتری های آیت الله بهجت  که اطلاع داشتند و کامل تر گفتند .

گفتند چند روزی گذشت و باز دوباره حضرت آیت الله بهجت گفتند که : " آیت الله خامنه ای را بگویید یک نفر بفرستند من با ایشان کار دارم " . حاج آقا محمدی گلپایگانی را آیت الله خامنه ای فرستادند پیش آیت الله بهجت.

آیت الله بهجت دومرتبه تأکید کردند: "  که من برای سلامتی شما هرکاری می توانستم انجام دادم . خودتان هم یک کاری انجام بدهید " . برای بار دوم بعد از چند روز این تأکید را آیت الله بهجت داشتند که به واسطه آقای محمدی گلپایگانی به آقا خبرش رسید و خود آیت الله خامنه ای هم هرکاری باید انجام بدهند انجام داده بودند .

آقا زاده آیت الله بهجت نیز می گفت که یک موقعی آیت الله خامنه ای تشریف آوردند قم ، بعد آیت الله بهجت فرمودند : " همه از اطاق بروند بیرون " . حالا هر کس می آمد ملاقات آیت الله بهجت ، پسر آقا و بعضی های دیگر هم حضور داشتند .

بعد می گفت : یک موقعی آیت الله خامنه ای که آمدند ، آیت الله بهجت فرمودند : " هیچ کسی نماند ، همه بروند بیرون من با آقا حرف خصوصی دارم " و بعد تا مدتی با هم بودند و به طور خصوصی و ما همه رفته بودیم بیرون از اطاق ، این قدر با هم صمیمی بودند .

 

آیت الله وحید خراسانی:



1- هنگامی که آیت الله آملی لاریجانی برای مشورت به خدمت آیت الله وحید خراسانی رسیده بودند تا نظرات ایشان را در خصوص پست ریاست قوه قضاییه جویا شوند ایشان فرمودند به هرطریق که می توانید این سید را کمک دهید ایشان تنها است اگر شما او را کمک نکند پس چه کسی به ایشان یاری رساند.

2- روزی یکی از طلبه ها خدمت آقای وحید خراسانی می رود و از اوضاع و احوال کشور گلایه می کند و ایشان خطاب به این طلبه جوان می گویند آیا من می توانم کشور را اداره کنم ؟

این طلبه جوان بعد از مدتی تفکر می گوید؟ خیر شما نمی توانید این کشور را اداره کنید

آیت الله وحید می گویند به راستی چه کسی بهتر از مقام معظم رهبری می تواند این کشور را اداره کند.

3-  آیت الله محمد مهدی شب زنده دار نیز در درس خارج فقه خود که در مسجد اعظم قم برگزار شد، با اشاره به حمایت آیت الله وحید خراسانی از مقام معظم رهبری گفت: آیت الله العظمی وحید خراسانی که ما بیست و چند سال خدمت ایشان مشرف می شدیم و تلمذ کردیم، چند بار در جلسات مختلف فرمودند «کارهای آقای خامنه ای بر اساس موازین است».

وی ادامه داد: یعنی ایشان ضوابط شرعی را مراعات می کنند و اصل در این است که هوا و هوس ندارند و وقتی تشخیص می دهند که این حکم، حکم خداست به آن عمل می کنند و این یک شهادت بزرگی است.

استاد دروس خارج حوزه علمیه قم گفت: در جلسه دیگری هم آیت الله وحید خراسانی از آیت الله خامنه ای و پدر ایشان تعریف کردند، بنابراین وقتی مقام معظم رهبری به حرم اهل بیت و قم مشرف می شوند، وظیفه همه ما است که از مقام شامخ ایشان تجلیل کنیم.

وی بیان داشت: این تجلیل، تجلیل از اسلام، مذهب، اهل بیت و مرجعیت بوده و شکر نعمت حکومت اسلامی است که خداوند متعال به این مملکت ارزانی داشته است.
 

بنیان گذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره):  

 

1- امام خمینی(ره) خطاب به مقام معظم رهبری در زمان ریاست جمهوری ایشان: هر موقعی‌که شما به سفر می‌روید، من مضطرب هستم تا برگردید. خیلی سفر نروید! همچنین امام راحل در مورد امام خامنه ای می فرمودند : شما مانند خورشیدی هستید کهنورافشانی می کنید. کیهان 26/4/86

2- جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و شما را چون برادری که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جدا جانبداری می کنید میدانم.

3- در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید روشنی می دهید.

4- یک نفر را مثل ایشان پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بناى قلبى اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمى کنـید، ایشان را من سالهاى طولانى مى شناسم.

5- از زبان احمد آقای خمینی : وقتیکه داشت تلویزیون آقای کیم ایل سونگ را با آقای خامنه ای که در کره بودند نشان می داد زنگ امام بصدا در آمد دویدم بطرف اطاق آقا دیدم آقا دو زانو نشسته نزدیک تلویزیون و به تلویزیون خیره شده فکر کردم سکته کرده،داد زدم دیدم برگشت گفت: بیا بشین. نشستم. گفت احمد آقا می بینی این عظمت را وقتیکه عصایش را برمیدارد و قدم برمی دارد حیف نیست ایشان بعنوان رهبره آینده نباشد من هم بشما (احمد آقا) گفتم هم به اکبر آقا (هاشمی) تکلیف من تمام است من اگر بگویم اختلاف ایجاد می شود.

6- و در قسمتی دیگر می گوید : در لحظه های آخر عمر امام (ره) آقای خامنه ای را با خانواده اش می پذیرفت خانواده آقا بودند و آقای خامنه ای که شروع به صحبت - کرد ما خودمان دیدیم لحظه ی آخر هرچه در امام-ره بود به آقای خامنه ای انتقال پیدا کرد . یک فروغی در چهره آقا دیده میشد آقا درحالی که قرمرز قرمز بود و صورتش برافروخته با یک صلابتی به همه نگاه میکرد. آقا فرمودند که احدی حق ندارد با جایی مصاحبه کند ...


7- و در قسمتی دیگر می فرماید: امام وقتیکه آقای خامنه ای را می دید چهره اش باز میشد مانند حالتی که آدم عشقش را می بیند و خوشحال می شود دست خودش نیست. امام ابروها و چهره اش باز میشد. بلند میشد و به طرف آقای خامنه ای براه می افتاد و حالا هرچند نفر حضور میداشتند. من ده بار بیشتر خودم می دیدم این موارد را ...
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۴ ، ۲۱:۳۸
محسن پاینده

وقتی رمز آغاز عملیات کربلای 1که عبارت «یا ابوالفضل العباس ادرکنی» بود شنیده شد تعداد زیادی از بچه ها دست به قمقمه ها برده وآب آن را خالی کردند... السلام علیک یا ابا عبدالله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۴ ، ۲۱:۳۵
محسن پاینده

چگونه یک مقاله علمی بنویسیم؟ (اصول مقاله نویسی)

1. مقدمه
مقاله علمی معمولاً در نتیجه پژوهش منطقی، ژرف و متمرکز نظری، عملی یا مختلط، به کوشش یک یا چند نفر در یک موضوع تازه و با رویکردی جدید با جهت دستیابی به نتایجی تازه، تهیه و منتشر می‏گردد. (اعتماد و همکاران، 1381، ص2) چنین مقاله‏ای در واقع گزارشی است که محقق از یافته‏های علمی و نتایج اقدامات پژوهشی خود برای استفاده سایر پژوهشگران، متخصصان و علاقه‏مندان به دست می‏دهد.

تهیه گزارش از نتایج مطالعات و پژوهش‏های انجام شده، یکی از مهم‏ترین مراحل پژوهشگری به شمار می‏رود؛ زیرا اگر پژوهشگر نتواند دستاوردهای علمی خود را در اختیار سایر محققان قرار دهد، پژوهش او هر اندازه هم که مهم باشد، به پیشرفت علم کمکی نخواهد کرد؛ چون رشد و گسترش هر عملی از طریق ارائه و به هم پیوستن دانشِ فراهم آمده از سوی فردفرد اندیشمندان آن علم تحقق می‏یابد.

همان طور که پژوهشگر پیش از اقدام به پژوهش، نیازمند توجه و بررسی یافته‏های علمی پژوهشگران قبل از خود است تا بتواند یافته‏های علمی خود را گسترش بخشد، دیگران نیز باید بتوانند به یافته‏های پژوهشی او دسترسی پیدا کنند و با استفاده از آنها فعالیت‏های علمی خود را سازمان داده، در ترمیم و تکمیل آن بکوشند.

از امتیازهای مهم یک مقاله می‏توان به مختصر ومفید بودن، بِروز بودن و جامع بودن آن اشاره کرد؛ زیرا محقق می‏تواند حاصل چندین ساله پژوهش خود در یک رساله، پایان‏نامه، پژوهش، یا حتی یک کتاب را به اختصار در یک مقاله علمی بیان کند تا پژوهشگران دیگر بتوانند با مطالعه آن مقاله از کلیات آن آگاهی یابند و در صورت نیاز بیشتر، به اصل آن تحقیقات مراجعه کنند.

بدین منظور، امروزه نشریات گوناگونی در زمینه‏های مختلف علمی- پژوهشی نشر می‏یابد و مقاله‏های به چاپ رسیده در آنها، اطلاعات فراوانی را در اختیار دانش پژوهان قرار می‏دهند. لازم است محققان با شیوه تدوین مقالات علمی آشنا باشند تا بتوانند با استفاده از شیوه‏های صحیح، با سهولت، نتایج تحقیقات و مطالعات خود را به صورت مقاله در اختیار علاقه‏مندان قرار دهند.

نوشتن مقاله مستلزم رعایت اصولی در ابعاد مختلف محتوایی، ساختاری و نگارشی است.

2. ملاک‏های محتوایی مقاله(2)
یکی از مهم‏ترین ابعاد مقاله علمی، محتوای علمی و ارزشمندیِ کیفی آن است. مقاله باید یافته‏های مهمی را در دانش بشر گزارش نماید و دارای پیامی آشکار باشد؛ بنابراین پیش از تهیه مقاله، محقق باید از خود بپرسد که آیا مطالب او آن‏قدر مهم است که انتشار آن قابل توجیه باشد. آیا دیگران از آن بهره خواهند برد؟ و آیا نتایج پژوهش او، کار آنها را تحت تأثیر قرار خواهد داد؟ (هومن، 1378، ص 82).

در اینجا به چندین اصل مهم از اصول و معیارهای محتوایی پژوهش علمی اشاره می‏گردد که توجه به آنها قبل از تهیه مقاله به ارتقای کیفیت آن کمک می‏نماید.

الف) فرایند «تفکر»: تفکر، تلاش برای معلوم کردن مجهول با استفاده از علوم موجود است. (غرویان، 1368، ص11) بنابراین اساسی‏ترین محور محتوایی یک پژوهش علمی، آن است که مجهولی را روشن نماید. بر این اساس، هر پژوهش علمی در پی پاسخ دادن به پرسش‏هایی است که تاکنون برای مخاطبان کشف نشده است. از این رو پژوهش علمی همیشه با طرح یک یا چند سئوال آغاز می‏شود که محقق در صدد پاسخگویی به آنهاست.

ب) منطقی بودن: منطق که راه درست اندیشیدن (تصور) و صحیح استدلال آوردن (تصدیق) را می‏آموزاند، (مطهری، 1372، ص 21) ابزار ضروری یک مقاله علمی است و محقق باید شایستگی لازم را در استدلال آوردن، تحلیل محتوا و نتیجه‏گیری داشته باشد. قواعد تعریف، طبقه‏بندی، استنباط‏های قیاسی و استقرایی، روش‏های مختلف نمونه‏برداری و غیره همه از ویژگی‏های منطقی یک مقاله علمی است که محقق باید به آنها توجه داشته باشد. (هومن، 1374، ص 19).

ج) انسجام و نظام‏دار بودن: مرتبط بودن اجزای مختلف مقاله با همدیگر، همچنین متناسب بودن آنها با عنوان مقاله و ارتباط عناوین فرعی با همدیگر، از جمله مواردی است که به تحقیق، یکپارچگی و انسجام می‏بخشد. بر این اساس، محقق باید عناوین فرعی مقاله خود را با نظمی منطقی از یکدیگر مجزا کرده، ارتباط بخش‏ها را مشخص نماید.

د) تراکمی بودن: از آنجا که هدف پژوهش پاسخ به سئوال هایی است که تا آن زمان دست کم از نظر محقق، پاسخی منطقی برای آن وجود نداشته است، هر پژوهش علمی باید از یک سو به منظور کشف دانش جدید، و از سوی دیگر، برای تکمیل دانش، صورت پذیرد. بنابراین هدف اصلی یک مقاله، کشف یا تکمیل دانش بشری است، نه تکرار دوباره آن با عبارات مختلف. (هومن، 1374، ص 20).

ر) تناسب موضوع با نیازهای فعلی جامعه علمی: هر پژوهش علمی باید نیازهای اساسی جامعه علمی خود را در نظر گرفته، در صدد حل آن مسایل برآید؛ بنابراین از طرح موضوعاتی که از اولویت تحقیقی برخوردار نیستند و جامعه علمی، بدانها نیاز ندارد، باید احتراز نمود.

س) خلاقیت و نوآوری: هر تحقیق علمی زمانی می‏تواند در ارتقای سطح دانش، موفق و موثر باشد که از فکری بدیع و خلّاق برخوردار باشد. مقالاتی که به جمع آوری صِرف بسنده می‏کنند، نمی‏توانند سهم عمده‏ای در پیشرفت دانش بشری داشته باشند.

ص) توضیح مطلب در حدّ ضرورت: از جمله مواردی که محقق در گزارش نویسی پژوهش خود (مقاله) باید بدان توجه کند، پرهیز از حاشیه‏روی و زیاده‏گوییِ افراطی است؛ همچنان که خلاصه‏گویی نباید به حدّی باشد که به ابهام و ایهام منجر شود؛ بر این اساس محقق باید به حدّی مطالب را تبیین کند که مقصود وی برای خواننده، روشن شود.

ط) متناسب بودن با نظریه‏ها: هر رشته علمی، متشکل از نظریه‏ها و قوانینی است که مورد اتفاق صاحب‏نظران آن فن است؛ از آنجا که تحقیقات علمی در این پژوهشگاه در حیطه مشترک علوم انسانی- اسلامی است، یافته‏های به دست آمده در تحقیقات میدانی یا توصیفی نباید با اصول مبانی دینی و همچنین با قوانین کلی آن رشته تخصصی منافات داشته باشد.

ع) اجتناب از کلی گویی: هدف نهایی علم، صورتبندی یک «نظریه»(3) و «تبیین کردن»(4) یکی از اصول مهم نظریه است. (دلاور، 1371، ص 33) از این رو محقق باید بتواند مباحث علمی خود را به روشنی توضیح دهد و با زبان گویا آن را تبیین و از کلی گویی اجتناب نماید.

ف) گزارش روش‏شناسی تحقیق: «تحقیق»(5) فرایندی است که از طریق آن می‏توان درباره ناشناخته‏ها به جست و جو پرداخت و از آن، شناخت لازم را کسب کرد. در این فرایند چگونگی گردآوری شواهد و تبدیل آنها به یافته‏ها «روش‏شناسی»(6) نامیده می‏شود. این سئوال که چگونه داده‏ها باید گردآوری شود و مورد تفسیر قرار گیرد، به طوری که ابهام حاصل از آنها به حداقل ممکن کاهش یابد؟» از موارد مهم تحقیق علمی است. (سرمد و همکاران، 1379، ص 22). یک تحقیق علمی زمانی می‏تواند مطالب خود را به اثبات برساند که از روش گردآوری مناسبی برخوردار، و آن روش‏ها در مقاله به خوبی بیان شده باشد.

3. ساختار مقاله علمی

نوشتن مقاله مستلزم داشتن طرحی مدوَّن است. در گزارش یک تحقیق نه تنها باید ارزش‏های محتوایی را مراعات کرد، بلکه باید از ساختار روشمندی نیز پیروی کرد. امروزه تحقیقات فراوانی انجام می‏شود، اما تنها بخش کوچکی از آنها در مقالات منتشر می‏گردد. یکی از دلایل آن، عدم مهارت محقق در تهیه و تدوین ساختاری مقاله علمی است.

ساختار مقاله و تهیه گزارش از یک پژوهش علمی، با توجه به روش به کار گرفته شده در پژوهش، متفاوت است. دانشمندان در یک تقسیم بندی کلی، روش‏های استفاده شده در علوم را به دو دسته تقسیم می‏کنند. روش‏های کمی که در آنها از داده‏های کمّی در تحقیق استفاده می‏شود (تحقیقات میدانی) و روش‏های کیفی که در آنها از داده‏های کیفی (تحقیقات کتابخانه‏ای) استفاده می‏شود. (سرمد و همکاران، 1379، ص 78).

مراحل گزارش یک پژوهش (مقاله) با توجه به روش اتخاذ شده در تحقیق، با تفاوت هایی بیان می‏گردد.

به دلیل یکسان بودن هر دو روش در مراحل مقدماتی، و برای پرهیز از تکرار در اینجا مراحل مقدماتی را به صورت مجزا می‏آوریم.


1. 3. مراحل مقدماتی گزارش پژوهشی
1. 1. 3. موضوع یا عنوان مقاله
عنوان، مفهوم اصلی مقاله را نشان می‏دهد و باید به طور خلاصه، مضمون اصلی پژوهش را نشان دهد. عنوان مقاله باید جذاب باشد، یعنی به گونه‏ای انتخاب شود که نظر خوانندگان را که معمولاً ابتدا فهرست عناوین مندرج در یک مجله علمی را می‏خوانند به خود جلب نماید. همچنین عنوان باید کوتاه و گویا و تنها بیانگر متغیرهای اصلی پژوهش باشد. تعداد کلمات در عنوان را حداکثر دوازده واژه بیان کرده‏اند. (سیف، 1375، ص 12).

2. 1. 3. نام مؤلف یا مؤلفان و سازمان وابسته
بعد از عنوان پژوهش، نام مؤلف یا مؤلفان ذکر می‏شود و در سطر زیر آن، نام دانشگاه یا مؤسسه که هر یک از مؤلفان در آن مشغول به کارند، می‏آید. اگر پژوهش به وسیله دو یا چند نفر انجام بگیرد و همه آنها به یک دانشگاه یا مؤسسه وابسته باشند، نام مؤسسه یک‏بار، آن هم به دنبال نام مؤلفان ذکر می‏شود. اما اگر هر یک از مؤلفان به سازمان خاصی وابسته باشند، باید بعد از نام هر یک از آنان، بلافاصله نام مؤسسه‏ای که به آن وابسته‏اند، ذکر شود. ترتیب قرار گرفتن نام مؤلفان به دنبال یکدیگر، معمولاً متناسب با میزان مشارکت آنان در انجام پژوهش است؛ اما اگر میزان مشارکت همه افراد در اجرای پژوهش یکسان باشد، اسامی آنان به ترتیب حروف الفبا در دنبال هم قرار می‏گیرد. (هومن، 1378، ص 84).

3. 1. 3. چکیده(7)
چکیده، خلاصه جامعی از محتوای یک گزارش پژوهشی است که همه مراحل و اجرای اصلی پژوهش را در خود دارد. هدف‏ها، پرسش‏ها، روش‏ها، یافته‏ها و نتایج پژوهش، به اختصار، در چکیده آورده می‏شود. در متنِ چکیده باید از ذکر هرگونه توضیح اضافی خودداری شود. مطالب چکیده باید فقط به صورت گزارش (بدون ارزشیابی و نقد) از زبان خود پژوهشگر (نه نقل قول) به صورت فعل ماضی تهیه شود.

چکیده در حقیقت بخشی کامل، جامع و مستقل از اصل گزارش در نظر گرفته می‏شود و نباید پیش از انجام گزارش، پژوهش تهیه شود. طول چکیده برای مقاله، بستگی به روش‏های خاص هر مجله دارد و معمولاً بین صد تا 150کلمه پیشنهاد شده است.

4. 1. 3. واژگان کلیدی(8)
معمولاً در انتهای چکیده، واژگان کلیدی پژوهش را بیان می‏کنند تا به خواننده کمک کنند، پس از خواندن چکیده و آشنایی اجمالی با روند تحقیق، بفهمد چه مفاهیم و موضوعاتی در این مقاله مورد توجه قرار گرفته است. معمولاً با توجه به حجم و محتوای مقاله، پنج تا هفت واژه کلیدی در هر مقاله بیان می‏شود. (سرمد، 1379، ص 321).

2. 3. ساختار مقاله مبتنی بر پژوهش میدانی
روش‏ها و اصول کلی ناظر بر گزارش فعالیت پژوهشی شاخه‏های علوم، تقریبا به طور خاصی به کار می‏روند که همگی متکی بر «روش علمی»(9) است. انجمن روان شناسان (APA) به منظور تسهیل در امر انتقال روش نتایج پژوهش، الگوی استاندارد شده‏ای را در اختیار مؤلفان قرار داده تا در موقع تهیه گزارش پژوهشی خود، آن اصول را به کار گیرند و تقریبا همه مجله‏های معتبر علوم انسانی در تهیه و تنظیم نوشته‏های پژوهش خود از آنها پیروی می‏کنند. (هومن، 1378، ص 10) که در زیر به اختصار به مراحل آن اشاره می‏گردد.

1. 2. 3. مقدمه(10)
هر مقاله علمی با یک مقدمه شروع می‏شود و آن، خلاصه‏ای از فصل اول و دوم پایان نامه‏ها و رساله‏هاست که به طور مختصر به بیان کلیات تحقیق و بررسی مختصری از پیشینه آن می‏پردازد؛ بنابراین در مقدمه مقاله مسئله تحقیق و ضرورت انجام آن و اهداف آن از نظر بنیادی و کاربردی به صورت مختصر بیان می‏گردد و سپس به بررسی سوابق پژوهشی که به طور مستقیم به موضوع تحقیق مرتبط است، پرداخته می‏شود. مقدمه باید یک منطق اساسی را در تحقیق بیان کند و به خواننده نشان دهد که چرا این تحقیق ادامه منطقی گزارش‏های پیشین است. در این بخش پس از نتیجه‏گیری از پژوهش‏های بررسی شده، محقق باید پرسش‏های پژوهش خود را به صورت استفهامی بیان کرده و به تعریف متغیرهای تحقیق به صورت عملیاتی بپردازد. (هومن، 1378، ص 87).

2. 2. 3. روش(11)
هدف اساسی از بیان روش آن است که به گونه‏ای دقیق، چگونگی انجام پژوهش، گزارش گردد تا خواننده بتواند آن را تکرار نماید و همچنین درباره اعتبار نتایج داوری کند؛ بنابراین مؤلف باید همه مراحل اجرا، از جمله آزمودنی‏ها، ابزارهای پژوهش، طرح پژوهش، روش اجرا و روش تحلیل داده‏ها را بیان کند.

الف) آزمودنی‏ها:(12) جامعه مورد مطالعه و ویژگی‏ها و مشخصات آن از نظر تعداد، سن، جنسیت، میزان تحصیلات و... همچنین چگونگی انتخاب آنها و در صورت گروه‏بندی شدن تعداد گروه‏ها و مقدار افراد هر گروه بیان می‏شود.


ب) ابزارها:(13) ابزارهای آزمایش، مثل پرسشنامه، تست و... پس از آن بیان می‏گردد. چنانچه ابزار سنجش، یک وسیله مشهور و استاندارد شده باشد، اشاره به نام آن کافی است، اما اگر یک مقیاس خودساخته باشد، باید چگونگی طراحی و تهیه آن و شواهد مربوط به اعتبار و روایی بودن آن گزارش شود.

ج) طرح پژوهش:(14) به نقشه کار پژوهشگر برای حل مسئله پژوهش، طرح گفته می‏شود. ابتدا متغیرهای مستقل، وابسته و تعدیل کننده و... بیان می‏شود، سپس طرح‏های پژوهشی، مثل طرح تک آزمودنیِ پیش‏تست- پس تست، تحلیل واریانس عاملی و... ، که در روش به کار گرفته شده، بیان می‏گردد. همچنین تکنیک‏های کنترل متغیرهای نامربوط و ناخواسته، مانند تصادفی ساختن، همتاسازی و غیره مورد توجه قرار می‏گیرد.

د) شیوه اجرا:(15) در این قسمت همه مراحلی که آزمودنی و آزماینده در طول مطالعه انجام داده‏اند، به صورت گام به گام تشریح می‏گردد. گردآوری داده‏ها، دستورالعمل‏های اجرای پژوهش، چگونگی تشکیل گروه‏های آزمایشی و کنترل، چگونگی اجرای آزمایش و شیوه ثبت پاسخ‏ها و امثال آن، به طور خلاصه و دقیق توضیح داده می‏شود.

ر) تحلیل داده‏ها:(16) در این قسمت چگونگی طبقه‏بندی، مرتب کردن، خلاصه‏کردن و تحلیل‏کردن داده‏ها بیان می‏شود؛ همچنین روش‏های آماری توصیفی به کار گرفته شده مثل فراوانی‏ها، درصدها، نمودارها، مقادیر مرکزی و پراکندگی؛ و روش‏های آماری استنباطی، مثل اجرای آزمون t، z یاf، استفاده شده در تحقیق بیان می‏گردد. (هومن، 1378، ص 87 - 89).

3. 2. 3. نتایج (17)
در این بخش، توصیف کلامیِ مختصر و مفیدی از آنچه به دست آمده‏است، ارائه می‏شود. این توصیف کلامی با اطلاعات آماری مورد استفاده، کامل می‏شود و بهترین روش آن است که داده‏ها از طریق شکل و نمودار یا جدول، نمایش داده شوند. ساختار بخش نتایج، معمولاً مبتنی بر ترتیب منطقی پرسش‏ها یا فرضیه‏ها و نیز وابسته به تأیید شده بودن یا تأیید نشده بودن فرضیه‏هاست. ترتیب بیان نتایج نیز یا برحسب ترتیب تنطیم سؤال‏ها یا فرضیه‏های آنهااست، (سیف، 1375، ص 30) یا برحسب اهمیت آنها. روش متداولِ بیان نتایج، آن است که ابتدا مهم‏ترین و جالب‏ترین یافته‏ها و سپس به ترتیب، یافته‏های کم اهمیت‏تر ارائه می‏شود. (هومن، 1378، ص 90).

4. 2. 3. بحث(18) و تفسیر(19)
در این بخش، تمام اجزای گزارش تحقیق به هم ربط داده می‏شوند و محقق با ترکیب و پیوند بخش‏های مختلف، خواننده را به سوی یک نتیجه‏گیری کلی هدایت می‏کند. بنابراین لازم است شباهت‏ها و تفاوت‏های نتایج این پژوهش با پژوهش‏های قبلی روشن گردد و نیز معلوم شود که یافته‏های پژوهش، به روشن شدن مسئله مورد بررسی و زمینه دانش آن چه کمکی کرده‏است.

بنابراین توصیه می‏شود در این بخش، ضمن توضیح کوتاهی درباره مسئله پژوهش و بیان نتایج تحقیق، به تفسیر نتایج پرداخت. برای این کار باید این نتایج را با یافته‏های نتایج پیشین مقایسه کرد. آن‏گاه توضیح داد که پژوهش حاضر، به گسترش دانش زمینه مورد نظر چه کمکی کرده‏است، و در ضمن آن، کاربرد احتمالی آن را مشخص کرد و نقاط ضعف پژوهش را همراه با پیشنهادهایی برای پژوهشگرانی که در آینده می‏خواهند در این زمینه پژوهش، کار کنند، بیان کرد. (سیف، 1375، ص 33).

3. 3. ساختار مقاله مبتنی بر پژوهش توصیفی
اصول به کارگرفته شده در پژوهش‏های توصیفی باتوجه به روش‏های به کارگرفته شده، با اصول پژوهش‏های میدانی، مقداری متفاوت است. هر چند این اصول ممکن است با توجه به موضوع‏های مختلف تحقیقی و رشته‏های مختلف، تغییر نماید، ساختار کلی‏ای که تقریبا همه پژوهش‏های توصیفی باید در قالب آن درآیند، به شرح زیر است.

1. 3. 3. مقدمه
آنچه در مقدمه یک مقاله تحقیق کتابخانه‏ای قرارمی‏گیرد - همانند تحقیفات میدانی - کلیاتی است که محقق باید قبل از شروع بحث، آن را برای خواننده روشن نماید؛ مانند تعریف و بیان مسئله تحقیق، تبیین ضرورت انجام آن و اهدافی که این تحقیق به دنبال دارد. همچنین محقق باید خلاصه‏ای از سابقه بحث را - که به طور مستقیم مرتبط با موضوع است - بیان کند و در نهایت توضیح دهد که این مقاله به دنبال کشف یا به دست‏آوردن چه مسئله‏ای است؛ به عبارتی، مجهولات یا سؤال‏های مورد نظر چیست که این مقاله درصدد بیان آنهااست.

2. 3. 3. طرح بحث (متن)
در این بخش، مؤلف وارد اصل مسئله می‏شود. در اینجا باید با توجه به موضوعی که مقاله در پی تحقیق آن است، عناوین فرعی‏تر از هم متمایز گردند. محقق در تبیین این قسمت از بحث، باید اصول مهم قواعد محتوایی مقاله را مورد توجه قراردهد و سعی کند آنها را مراعات نماید؛ اصولی مانند: منطقی و مستدل بودن، منظم و منسجم‏بودن، تناسب بحث با عنوان اصلی، ارتباط منطقی بین عناوین فرعی‏تر در مسئله، خلاقیت و نوآوری در محتوا، اجتناب از کلی‏گویی، مستندبودن بحث به نظریه‏های علمی و دینی، جلوگیری از حاشیه‏روی افراطی که به انحراف بحث از مسیر اصلی می‏انجامد و موجب خستگی خواننده می‏شود و همچنین پرهیز از خلاصه‏گویی و موجزگویی تفریطی که به ابهام در فهم می‏انجامد، رعایت امانت حقوق مؤلفان، اجتناب از استناددادن به صورت افراطی، توجه‏داشتن به ابعاد مختلف مسئله و امثال اینها.

3. 3. 3. نتیجه ‏گیری(20)
در این قسمت محقق باید به نتیجه معقول، منطقی و مستدل برسد. نداشتن تعصب و سوگیری غیرمنصفانه در نتیجه‏گیری، ارتباط‏دادن نتایج با مباحث مطرح شده در پیشینه، ارائه راهبردها و پیشنهادهایی برای تحقیقات آینده، مشخص‏کردن نقش نتایج در پیشبرد علوم بنیادی و کاربردی و امثال آن، از جمله مواردی است که محقق باید به آنهاتوجه داشته باشد.

4. ارجاعات(21)
اعتبار یک گزارش پژوهشی علاوه بر صحت و دقت داده‏ها و استدلال حاصل از آنها، به منابع و مراجعی است که از اطلاعات آنها در پژوهش استفاده شده است. ارجاعات از موارد مهم ساختار یک مقاله علمی است، به وسیله آن، چگونگی استفاده از اندیشه‏های دیگران را به خواننده معرفی می‏نماید. در این قسمت به دو بحث مهم ارجاعات اشاره می‏شود که یکی شیوه ارجاع دادن در متن است و دیگری شیوه ذکر منابع در پایان مقاله.

1. 4. ارجاعات در متن(22)
نخستین چیزی که درباره استناددادن در متن باید مشخص بشود، این است که: چه چیزی باید مستند گردد؟ مک برنی(23) (1990) موارد استنادآوردن را به شرح زیر بیان داشته‏ است:

الف) باید اندیشه‏هایی را که به دیگران تعلق دارند، مشخص کرد و با ذکر مأخذ نشان داد که از آنِ چه کسانی می‏باشند (امانت‏داری)؛

ب) هر زمان که افکار و اندیشه‏هایی با چهارچوب فکری کسان دیگری همخوانی دارند، موارد را باید با ذکر منبع مشخص کرد؛

ج) هر زمان که نظریه، روش یا داده‏ای موردبحث قرار می‏گیرد، منبع آن را باید ذکرکرد تا اگر خواننده خواست اطلاعات بیشتری درباره آن کسب کند، بتواند به آن مراجعه کند؛

د) باید نقل قول‏هایی را که از یک متن به صورت مستقیم و بدون دخل و تصرف، داخل گیومه آورده می‏شود، مستند ساخت. (مک برنی 1990، به نقل از سیف، 1375، ص 39).

بنابراین اطلاعاتی که برای خوانندگان، اطلاعات عمومی به حساب می‏آیند، لازم نیست مستند شوند. نویسنده، تنها در صورتی می‏تواند به آثار خود ارجاع، دهد که این ارجاع برای مطالعه بیشتر باشد و نقل از خود، معنا ندارد. همچنین در استنادکردن، حتی‏الامکان باید به منبع مستقیم یا ترجمه آن استناد کرد. تنها زمانی به منابع دیگران استناد می‏شود که محقق دسترسی مستقیم به اصل اثر را نداشته باشد که در آن صورت باید مشخص کرد که آن مطلب از یک منبع دست دوم گرفته شده است. (سیف، 1375، ص 40).

1. 1. 4. شیوه ارجاع در متن
هرگاه در متنِ مقاله مطلبی از یک کتاب یا مجله یا.. به صورت مستقیم یا غیر مستقیم، نقل شود، باید پس از بیان مطلب، آن را مستند ساخت. این مستندسازی شیوه‏های مختلفی دارد که در اینجا به بخش‏هایی از آن اشاره می‏شود.

در استناد، نام مؤلف و صاحب اثر، بدون القاب «آقا»، «خانم»، «استاد»، «دکتر»، «پروفسور»، «حجت‏الاسلام»، «آیت‏اللّه‏» و امثال آن آورده می‏شود، مگر در جایی که لقب جزو نام مشخص شده باشد(24)، مانند خواجه نصیرالدین طوسی، آخوند خراسانی، امام خمینی، علامه طباطبایی. (دهنوی، 1377، ص 89).

الف) یک اثر با یک مؤلف:

پس از آوردن متن، داخل پرانتز: نام مؤلف، تاریخ انتشار، شماره صفحه به ترتیب می‏آید و پس از آن، نقطه آورده می‏شود؛ مانند: (منطقی، 1382، ص 27).

ب) یک اثر با بیش از یک مؤلف:

اگر تألیف دارای دو یا سه مؤلف باشد، نام آنها به ترتیب ذکر شده در اثر، به همراه سال انتشار و شماره صفحه می‏آید؛ ولی در آثار با بیش از سه مؤلف، نام اولین مؤلف ذکر می‏شود و به دنبال آن عبارتِ «و همکاران» و سپس سال انتشار و شماره صفحه می‏آید؛ مانند: (سرمد، بازرگان و حجازی، 1379، ص 50) یا (نوربخش و همکاران، 1346، ص 75).

ج) آثار با نام سازمان‏ها و نهادها:

در صورتی که آثار به نام شرکت‏ها، انجمن‏ها، مؤسسات، ادارات و مانند اینها انتشار یابند، در استنادکردن، به جای نام مؤلف، نام سازمان می‏آید؛ مانند: (فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی، 1382، ص 34).

د) دو یا چند اثر یک مؤلف:

هرگاه به دو یا چند اثر مهم اشاره شود، همه آنها در داخل پرانتز، و به ترتیب تاریخ نشر پشت سرهم می‏آیند؛ مانند: (والاس، 1980، ص 15؛ 1988، ص 27؛ 1990، ص 5). و اگر چند اثر یک مؤلف در یک سال منتشر شده باشد، آثار مختلف او با حروف الفبا از هم متمایز می‏گردند؛ مانند: (احمدی، 1365الف، ص22؛ 1365ب، ص 16).

ر) استناد آیات و روایات:

در استناد دادن به آیات، ابتدا نام سوره، سپس شماره آیه ذکر می‏شود. درباره روایات نهج‏البلاغه، ابتدا نام کتاب سپس شماره خطبه، نامه یا کلمات قصار ذکر می‏شود، و روایات غیر نهج‏البلاغه، نام گردآورنده روایات، تاریخ نشر، شماره جلد و صفحه می‏آید؛ مانند: (بقره، 39)؛ (نهج‏البلاغه، خطبه 33)؛ (مجلسی، 1403، ج 56، ص 198).

2. 1. 4. زیرنویس (پاورقی) توضیحی
توضیحات اضافی، یا توضیح اصطلاحاتی را که نویسنده برای حفظ انسجام متن نمی‏تواند آن را در متن بیاورد، می‏توان در زیر صفحه با مشخص‏کردن شماره آنها بیان کرد. نکته قابل توجه اینکه، این توضیحات باید حتی‏الامکان خلاصه ذکر شوند و نباید تکرار مطالب متن باشند. ترجمه آیات و روایات باید در متن مقاله‏های فارسی بیاید و در صورت نیاز، متن عربی آن در پاورقی ذکر شود. اما در جایی که آوردن متن عربی در متن ضروری باشد، به جهت پرهیز از تطویل در متن علمی، از آوردن ترجمه در متن، اجتناب می‏شود و به توضیح و تبیین آن اکتفا می‏شود.

در ترجمه متون توضیحاتی که مؤلف در زیرنویس آورده، باید عینا ترجمه شود و در صورتی که مترجم برای بیان اصطلاح یا تبیین مطلبی توضیحی را ضروری ببیند، می‏تواند آن را در پاورقی ذکرکند و در جلوی آن لفظ «مترجم» را -برای متمایز ساختن آن از توضیحات مؤلف- بیاورد.

3. 1. 4. معادل‏ها
کلمه‏های بیگانه در داخل متن حتما باید به فارسی نوشته شود و صورت خارجی آنها در پاورقی ذکر گردد و این، منحصر به اصطلاحات تخصصی یا اسامی اشخاص است. چنانچه در موارد خاصی لازم باشد که صورت خارجی آنها در داخل متن بیاید، باید آنها را مقابل صورت فارسی در داخل پرانتز نوشت. (غلامحسین‏زاده، 1372، ص 17).

نکته قابل‏توجه در استناد دادن معادل‏ها این است که اولاً در هر متن یا مقاله یا کتاب، فقط یک بار معادل انگلیسی آنها آورده می‏شود؛ ثانیا معادل‏های بکار گرفته شده باید یکنواخت باشند. و در صورت آوردن معادل‏های دیگر، مثل فرانسه، آلمانی، و... باید، در متن توضیحی درباره آن داده شود. در نوشتن اسامی اشخاص، ابتدا نام بزرگ، سپس حرف اول نام کوچک او با حروف بزرگ نوشته می‏شود مانند C، Jung.

2. 4. ارجاع در منابع
محقق باید در پایان مقاله فهرستی از منابع و مراجعی که در متن به آنها استناد کرده است، به ترتیب حروف الفبای نام خانوادگی در منابع فارسی (عربی یا انگلیسی در صورت استفاده) بیاورد. مقصود از فهرست منابع، به دست دادنِ صورت دقیق و کامل همه مراجعی است که در متن مقاله به آنها استناد شده‏است. هدف از ارائه این فهرست، نشان دادن میزان تلاش پژوهشگر در بررسی و استفاده از منابع گوناگون، احترام به حقوق سایر نویسندگان و مؤلفان و نیز راحتی دستیابی خواننده به منابع موردنظر است؛ علاوه براینکه تمامی مراجع و مآخذی که در متن به آنها استناد شده، باید در فهرست منابع آورده شود، پس در بخش منابع، فقط منابعی آورده می‏شود که در متن به آنها استناد شده است.

در ذکر هر منبع، حداقل پنج دسته اطلاعات، ضروری به نظر می‏رسند که در همه ارجاعات مشترک‏اند:

1. نام مؤلف یا مؤلفان؛ 2. تاریخ انتشار اثر؛ 3. عنوان اثر؛ 4. نام شهر(ایالت)؛ 5. نام ناشر.

جداسازی این اطلاعات از هم با نقطه (. ) و جداسازی اجزای مختلف هر یک از آنها با ویرگول (، ) صورت می‏گیرد.

1. 2. 4. ارجاع کتاب در منابع

الف) در ارجاع کتاب با یک مؤلف، اطلاعات ضروری ذکر شده در بالا ذکر می‏شود، در صورتی که اثر تجدیدچاپ شده‏باشد، پس از عنوانِ کتاب، شماره چاپ آن می‏آید، مانند:

جوادی آملی، عبداللّه‏ (1372). هدایت در قرآن (چاپ سوم). تهران: مرکز نشر فرهنگی رجاء.

در ارجاعات انگلیسی در صورتی که چاپ جدید مجددا ویرایش شده‏باشد، علامتِ ای‏دی (ed) با شماره ویرایش(25) آن، داخل پرانتز آورده می‏شود، مانند:

. Wadsworth:CA، Belmont. An introdoction to the history of psychology (2nded). (1993). R. B، Hergenhahn

ب) در ارجاع منابع دارای دو مؤلف یا بیشتر، اسامی مؤلفان به ترتیبِ نامِ ذکرشده در کتاب، ذکر می‏شود و بین نام‏خانوادگی و نام آنها ویرگول و بین اسامی مؤلفان نقطه ویرگول (؛) می‏آید؛ مانند:

سرمد، زهره؛ بازرگان، عباس و حجازی، زهره(1379). روش‏های تحقیق در علوم رفتاری (چاپ سوم). تهران: نشر آگاه.

ج) در معرفی کتاب‏های ترجمه شده، پس از ذکر نام مؤلف و تاریخ اثر، نام مترجم و تاریخ انتشار ترجمه ذکر می‏شود. در آثاری که تاریخ نشرشان مشخص نیست، داخل پرانتز به جای تاریخ نشر، علامت سؤال (؟) می‏آید؛ مانند:

صدرالدین شیرازی، محمد(1375). شواهد الربوبیه، ترجمه جواد مصلح. چاپ دوم، تهران: انتشارات سروش.

د) در معرفی کتاب‏هایی که با عنوان سازمان‏ها یا نهادها منتشر شده‏اند، به جای نام اشخاص، نام مراکز ذکر می‏شوند: مرکز اسناد و مدارک علمی، وزارت آموزش و پرورش، (1362). واژه‏نامه آموزش و پرورش: فارسی - انگلیسی، انگلیسی - فارسی. تهران. نشر مؤلف.

ر) کتاب‏هایی که به جای مؤلف، ویراستاری یا به صورت مجموعه مقالاتی بوده که به وسیله افراد مختلف نوشته شده‏است؛ اما یک یا چند نفر آنها را گردآوری کرده‏اند، بدین صورت می‏آیند:

شفیع‏آبادی، عبداللّه‏ (گردآورنده)، (1374). مجموعه مقالات اولین سمینار راهنمایی و مشاوره. تهران. انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.

2. 2. 4. ارجاع مقاله در منابع

برای ارجاع به مقاله‏هایی که در مجله‏های علمی-تخصصی به چاپ می‏رسند، ابتدا نام مؤلف یا مؤلفان، پس از آن، تاریخ انتشار اثر، بعد عنوان مقاله، و به دنبال آن، نام مجله و شماره آن ذکر می‏شود، سپس شماره صفحات آن مقاله در آن مجله با حروف مخفف صص در فارسی و pp در انگلیسی آورده می‏شود؛ مانند:

حداد عادل، غلامعلی (1375). آیا انسان می‏تواند عینی باشد. فصلنامه حوزه و دانشگاه، ش9، صص 41-35.

3. 2. 4. ارجاع پایان‏نامه و رساله در منابع

در ارجاع رساله‏ها و پایان‏نامه‏ها، پس از ذکر عنوان، باید ذکرشود که آن منبع پایان‏نامه کارشناسی ارشد یا رساله دکترا و به صورت چاپ نشده، است؛ سپس باید نام دانشگاهی را که مؤلف در آن فارغ‏التحصیل شده‏است، آورد:

ایزدپناه، عباس (1371). مبانی معرفتی مشّاء و اهل عرفان، پایان‏نامه کارشناسی ارشد، چاپ نشده دانشگاه قم.

4. 2. 4. ارجاع از یک روزنامه در منابع

در معرفی مقاله‏هایی که در خبرنامه‏ها و روزنامه‏ها به چاپ می‏رسد، یا استنادهایی که از متن سخنرانی اشخاص در یک روزنامه آورده می‏شود، همانند ارجاع مقاله در مجله، تمام اطلاعات ضروری را آورده سپس سال انتشار، روز و ماه، نام روزنامه و شماره صفحه را ذکر می‏کند. مانند:

محقق کجیدی، محمدکاظم (1375، 21مهر)، موانع ساختاری توسعه بخش کشاورزی، روزنامه کیهان، ص6.

5. 2. 4. ارجاع فرهنگ‏نامه و دائرة‏المعارف در منابع

در ارجاع دائرة‏المعارف‏ها نام سرپرست آورده شده و سپس بقیه اطلاعات ضروری، همانند کتاب به ترتیب می‏آید؛ مانند:

بجنوردی، سیدکاظم و همکاران (1377)، دائرة‏المعارف بزرگ اسلامی (چاپ دوم)، تهران: مرکز دائرة‏المعارف بزرگ اسلامی.

6. 2. 4. ارجاع کنفرانس‏ها، سمینارها و گزارش‏ها

ارائه گزارش از همایش‏ها و سمینارها باید به شکل زیر بیان گردد: (سلطانی، 1363، ص19).

همایش بین‏المللی نقش دین در بهداشت و روان (1380). چکیده مقالات اولین همایش بین المللی نقش دین در بهداشت روان، تهران: دانشگاه علوم پزشکی ایران.

7. 2. 4. نقل منابع الکترونیکی (اینترنت)

امروزه نقل از منابع اینترنتی یکی از منابع ارجاع است که در ذکر آن، اطلاعات ضروری به ترتیب زیر بیان می‏گردد (ترابیان، 1987، ترجمه قنبری، 1380).

بارلو، جان پی (1996). درخت یوشع می‏لرزد، در مجله CORE (روی خط اینترنت)، ج8، ش 1، (1992)، نقل شده تاریخ 25 مارس 1996، قابل دسترسی در:

Corel. 08. g2. :pub/Zines/CORE-Zine File:Ptp. etext. org Directory

5. آیین نگارش

چنان‏که بیان شد، محقق باید ابعاد سه گانه محتوایی، ساختاری و نگارشی مقاله را مورد توجه قرار دهد. آنچه تاکنون بیان شد، خلاصه‏ای از اصول محتوایی و ساختاری یک مقاله علمی بود. اکنون به بررسی اصول کلی آیین نگارش که رعایت آن در تحریر مقاله علمی ضروری به نظر می‏رسد، می‏پردازیم.

الف) متن علمی تا حدّ ممکن باید مختصر و مفید باشد. به همین جهت لازم است از آوردن نقل قول‏های غیرضروری و حجم‏افزا، تفنن‏های شاعرانه و ذوقی، بیان‏های عاطفی واحساسی و گزافه‏نویسی اجتناب شود.

ب) از آوردن عبارت‏های مبهم، مغلق و پیچیده و واژه‏های نامأنوس باید احتراز گردد.

ج) باید از ذکر بندهای طولانی و جمله‏های بلند خودداری شود.

د) مطالب باید ساده، روان، جذاب و به گونه‏ای صریح و روشن بیان گردد.

ر) در نقل مطالب، ضروری است امانت‏داری را با ذکر مشخصات دقیق منبع رعایت نمود. هر چند در این باب نباید به دام افراط و تفریط - که حمل بر فضل فروشی یا سهل‏انگاری است- افتاد.

ش) هر بخش از نوشته که شامل یک اندیشه و مطلب خاصی است، باید در یک بند (پاراگراف) آورده شود.

ص) باید از به کاربردن کلمات مترادف به جهت افزایش حجم اجتناب شود.

ط) باید از به کاربردن افراطی حروف اضافه و حروف ربط در متن پرهیز گردد.

ع) باید از به کاربردن تعبیرهای نامناسب و عامیانه و استعمال الفاظ ناروا، رکیک و غیراخلاقی احتراز شود.

دونکته را در آیین نگارش باید به صورت مجزا بررسید: یکی رسم‏الخط فارسی و دیگری آیین نشانه‏گذاری است که مختصرا به آنها اشاره می‏شود:

1. 5. رسم‏الخط فارسی

خط، چهره مکتوب زبان است و همانند زبان، از مجموعه اصول و قواعدی پیروی می‏کند. از آنجا که خط نقش مهمی در اصالت و غنای فرهنگ یک جامعه دارد، نباید شیوه‏ای را برگزید که نسل‏های جدید در استفاده از منابع کهن و ذخایر فرهنگی خود، دچار مشکل جدی شوند. بنابراین نباید چهره خط فارسی به صورتی تغییر کند که مشابهت خود را با ذخایر فرهنگی قدیمی از دست بدهد.

فرهنگستان زبان وادب فارسی که یک نهاد رسمی است و طبق قانون، وظیفه نظارت، تدوین، تنظیم و تصویب قواعد و ضوابط خط فارسی را به عهده دارد، اصول و قوانینی را در این باره تصویب کرده است که ما در این بخش از مقاله، با عنایت به مصوبات این فرهنگستان، نکات رسم‏الخطی را به اختصار بیان می‏کنیم.

1. 1. 5. قواعد املایی برخی واژه‏ها(26)
الف) واژه‏هایی که همواره به صورت جدا نوشته می‏شود، عبارت‏اند از «ای»، مانند: ای خدا؛ «همین» و «همان» مانند: همین جا، همان کتاب؛ «هیچ»: مانند: هیچ یک؛ «می» و «همی»، مانند: می‏رود و همی گوید.

ب) واژه‏هایی که همواره جدا نوشته می‏شود، اما استثناء دارند:

«این» و «آن» همواره جدا نوشته می‏شوند، مگر در: آنچه، آنکه، اینکه، اینها، آنها، اینجا، آنجا، وانگهی.

«چه» همواره جدا نوشته می‏شود، مگر در: چرا، چگونه، چقدر، چطور، چنان.

«بی» همواره جدا نوشته می‏شود، مگر آنکه کلمه، بسیط‏گونه باشد، مثل: بیهوده، بیخود، بیراه، بیچاره، بینوا، بیجا.

«هم» از کلمه پس از خود جدا نوشه می‏شود، مگر در:

1. کلمه، بسیط‏گونه باشد، مثل: همشهری، همشیره، همسایه، همدیگر، همچنین، همچنان، همین، همان.

2. جزء دوم، تک هجایی باشد، مثل: همدرس، همسنگ، همکار، همراه.

3. جزء دوم با حرف مصوّت «آ» شروع شود، مثل: همایش، هماورد، هماهنگ.

«به» همواره جدا نوشته می‏شود، مگر در:

1. وقتی بر سر فعل یا مصدر بیاید (بای زینت)، مثل: بگفتم، بروم، بنماید، بگفتن.

2. به صورت بدین، بدان، بدور، بدیشان به کار رود.

3. هرگاه صفت بسازد: بخرد، بشکوه، بهنجار، بنام.

ج) واژه‏هایی که همواره جدا نوشته می‏شود، اما استثنا دارند:

«که» همواره جدا از کلمه قبل نوشته می‏شود، مگر در: بلکه، آنکه، اینکه.

«چه» از کلمه پیش از خود جدا نوشته می‏شود، مگر در: آنچه، چنانچه.

«را» همواره جدا نوشته می‏شود، مگر در: چرا، مرا.

«تر»، «ترین» همواره جدا نوشته می‏شود، مگر در: بهتر، مهمتر، کمتر، بیشتر.

د) واژه‏هایی که همواره به ماقبل متصل می‏شوند، اما استثنا دارند:

«ها» همواره به کلمه ماقبل می‏چسبد، مگر در:

1. بخواهیم صورت مفرد کلمه مشخص شود، مثل: کتاب‏ها، درس‏ها.

2. کلمه به «ه» غیرملفوظ ختم شود، مثل: میوه‏ها، خانه‏ها.

2. 1. 5. علایم همزه

الف) اگر حرف پیش از آن مفتوح باشد، روی کرسیِ «ا» نوشته می‏شود، مگر آنکه پس از آن مصوّت

«ای»، «او» یا «ب» باشد که در این صورت روی کرسی «ی » نوشته می‏شود:

رأفت، تأسف، مأنوس، شأن و خلأ، ملأ، مبدأ، منشأ.

رئیس، لئیم، رئوف، مئونت، مطمئن، مشمئز.

ب) اگر حرفِ پیش از آن مضموم باشد، روی کرسی «و» نوشته می‏شود، مگر آنکه پس از آن مصوّتِ «او» باشد که در این صورت روی کرسی «ی» نوشته می‏شود:

رؤیا، رؤسا، مؤسسه، مؤذّن، مؤثر، مؤانست، لؤلؤ، تلألؤ، شئون، رئوس.

ج) اگر حرفِ پیش از آن مکسور باشد، یا ساکن ولی در وسط کلمه قرار داشته باشد، روی کرسی «ی» نوشته می‏شود و همچنین کلمات دخیل فرنگی همواره با کرسی «ی » نوشته می‏شوند:

لئام، رئالیست، سئول، نئون، مسئله، جرئت، هیئت، و در توأم استثنا است.

د) اگر حرفِ پیش از آن مکسور و در آخر کلمه باشد، روی کرسی (ی ) نوشته می‏شود: متلألی‏ء.

ر) اگر حرفِ پیش از آن ساکن و یا یکی از مصوّت‏های بلندِ «آ»، «او» یا «ای» بوده و در آخر کلمه نوشته شود، بدون کرسی نوشته می‏شود: جزء، سوء، شی‏ء، بط‏ء، سماء، ماء، املاء، انشاء.

س) در صورتی که همزه پایانی ماقبل ساکن (بدون کرسی) یا همزه پایانی ماقبل مفتوح (با کرسی «ا») و یا همزه پایانی ماقبل مضموم (با کرسی «و»)به یای وحدت یا نکره متصل شود، کرسی«ی» می‏گیرد و کرسی قبلی آن نیز حفظ شود:

جزئی، شیئی، منشائی، مائی، لؤلؤئی.

ص) اگر حرفِ پیش از آن مفتوح یا ساکن و پس از آن حرف «آ» باشد، به صورت ـآ و آ نوشته می‏شود:

مآخذ، لآلی، قرآن، مرآت.

الف) نشانه کسره اضافه در خط فارسی آورده نمی‏شود، مگر برای رفع ابهام در کلماتی که دشواری ایجاد می‏کند: اسبِ سواری/ اسب سواری.

ب) برای کلمات مختوم به های بیان حرکت، در حالتِ مضاف، از علامت «ء» (ی کوتاه شده شبیه همزه) استفاده می‏شود: خانه من، نامه من، نوشته او.

ج) «ی» در کلمه‏های عربیِ مختوم به «ی» (که «آ» تلفظ می‏شود) دراضافه به کلمه بعد از خود به «الف» تبدیل می‏شود: عیسای مسیح، موسای کلیم، هوای نفس، کبرای قیاس.

4. 1. 5. واژه‏ها و عبارات مأخوذ از عربی

الف) «ة» در عبارات مأخوذ از عربی به چند صورت می‏آید:

1) اگر در آخر کلمه تلفظ شود، به صورت «ت» نوشته می‏شود: رحمت، جهت، قضات، برائت، مراقبت.

2) اگر در آخر کلمه تلفظ نشود، به صورت «ه» یا «ـه» نوشته می‏شود: علاقه، معاینه، مراقبه، نظاره، آتیه.

3) در ترکیبات عربی رایج در فارسی به صوت «ة» یا «ـة» نوشته می‏شود:لیلة‏القدر، ثقة‏الاسلام، خاتمة‏الامر، دایرة‏المعارف؛ استثنا در کلمات حجت الاسلام، آیت اللّه‏.

ب) «و» که در برخی از کلمه‏های عربی به‏صورت «آ» تلفظ می‏شود. در فارسی به صورت «الف» نوشته می‏شود، مگر در مواردی که رسم‏الخط قرآنی آن مراد است: زکات، حیات، مشکات.

ج) «الف کوتاه» همیشه به صورت «الف، نوشته می‏شود، مگر در برخی حروف اضافه و اسامی خاصی که «الف» در آخر کلمه می‏آید و ترکیباتی که عینا از عربی گرفته شده است: شورا، مولا، تقوا، اسماعیل، رحمان، هارون، یاسین.

الی، حتی، عیسی، یحیی، مرتضی، اعلام‏الهدی، بدرالدّجی، سدرة‏المنتهی، طوبیلک.

5. 1. 5. تنوین

آوردن تنوین (در صورتی که تلفظ شود) در نوشته‏های رسمی و نیز در متون آموزشی الزامی است و به صورت‏های زیر نوشته می‏شود:

الف) تنوین نصب همیشه به صورت «ا / ـا» نوشته می‏شود و اگر کلمه مختوم به همزه باشد، همزه آنها روی کرسی «ی » می‏آید و سپس تنوین روی «الف» بعد از آن قرار می‏گیرد:

نسبتا، واقعا، موقتا، عجالتا، طبیعتا، عمدا، جزئا، استثنائا، ابتدائا.

ب) تنوین رفع و جر در همه جا به صورت « ــٌ » و « ــٍ » نوشته می‏شود و فقط در ترکیبات مأخوذ از عربی که در زبان فارسی رایج است، به کار می‏رود: مشارٌالیه، مضافٌ‏الیه، منقولٌ‏عنه، مختلفٌ‏فیه، متفقٌ‏علیه، بعبارةٍ‏اُخری، ای‏نحوٍکان.

آوردن تنوین در کلمه‏های فارسی اشتباه است: گاها، زبانا.

6. 1. 5. ترکیبات

مراد در اینجا کلمات مرکب و مشتق می‏باشد که به صورت زیر آورده می‏شود:

1. 6. 1. 5. کلمات مرکبی که الزاما پیوسته نوشته می‏شوند:

الف) مرکب‏هایی که بسیط گونه‏اند:

آبرو، الفبا، آبشار، نیشکر، رختخواب، یکشنبه، سیصد، یکتا، بیستگانه.

ب) جزء دوم با «آ» آغاز شود و تک هجایی باشد:

گلاب، پساب، خوشاب، دستاس.

ج) هرگاه کاهش یا افزایش واجی یا ابدال یا ادغام یا جابه‏جایی آوایی در داخل آنها روی داده باشد:

چند، هشیار: ولنگاری، شاهسپرم، نستعلیق، سکنجبین.

د) مرکبی که دست کم یک جزء آن، کاربرد مستقل نداشته باشد: غمخوار: رنگرز، کهربا.

ر) مرکب‏هایی که جدانوشتن آنها التباس یا ابهام معنایی ایجاد می‏کند: بهیار (به یار)، بهروز (به روز)، بهنام (به نام).

س) کلمه‏ های مرکبی که جزء دوم آنها تک هجایی باشد و صورت رسمی یا نیمه رسمی یا جنبه سازمانی، اداری و صنفی یافته باشد: استاندار، بخشدار، کتابدار، قالیشو، آشپز.

2. 6. 1. 5. کلمات مرکبی که الزاما جدا نوشته می‏شود:

الف) ترکیب‏های اضافی (شامل موصوف و صفت یا مضاف و مضاف الیه)

ب) جزء دوم با «الف» آغاز شود: دل‏انگیز، عقب‏افتادگی، کم‏احساس.

ج) حرف پایانی جزء اول با حرف آغازی جزء دوم، همانند یا هم مخرج باشد:

آیین‏نامه، پاک‏کن، کم‏مصرف، چوب‏بری، چوب‏پرده، نظام‏مند.

د) مرکب‏های اتباعی و نیز مرکب‏های متشکل از دو جزء مکرر: سنگین‏رنگین، پول‏مول، تک‏تک، هق‏هق.

ر) مصدر مرکب و فعل مرکب: سخن‏گفتن، نگاه‏داشتن.

س) مرکب‏هایی که یک جزء آنها کلمه دخیل فرنگی باشد: خوش‏پز، شیک‏پوش: پاگون‏دار.

ص) عبارت‏های عربی که شامل چند جزء باشد: مع‏ذلک، من‏بعد، علی‏هذا، ان‏شاءاللّه‏، باری‏تعالی، علی‏ایّ‏حال.

ط) یک جزء از واژه‏های مرکب، عدد باشد: پنج‏تن، هفت‏گنبد، هشت‏بهشت، نه‏فلک، ده‏چرخه.

ع) کلمه‏های مرکبی که جزء اول آنها به «های» بیان حرکت ختم شود؛ مگر اینکه در ترکیب، «ها» حذف شده به جای آن، «گ» میانجی بیاید: بهانه‏گیر، پایه‏دار، کناره‏گیر، تشنگان، خفتگان، هفتگی، بچگی.

ف) کلمه با پیوسته‏نویسی، طولانی یا نامأنوس یا پردندانه شود: عافیت‏طلبی، مصلحت‏بین، پاک‏ضمیر، حقیقت‏جو.

ق) یک جزء کلمه مرکب، صفت مفعولی یا صفت فاعلی باشد: اجل‏رسیده، نمک‏پرورده، اخلال‏کننده، پاک‏کننده.

ک) یک جزء آن اسم خاص باشد: سعدی‏صفت، عیسی‏دم، عیسی‏رشته، مریم‏بافته.

ل) جزء آغازی یا پایانی آن بسامد زیاد داشته باشد: نیک‏بخت، هفت‏پیکر، شاه‏نشین، سیه‏چشم.

م) هرگاه با پیوسته‏نویسی، اجزای ترکیب معلوم نشود و احیانا ابهام معنایی پدید آید: پاک‏نام، پاک‏دامن، پاک‏رأی.

3. 6. 1. 5. کلمات مرکبی که به دو صورت نوشته می‏شود:

به جز کلماتی که الزاما پیوسته یا جدا نوشته شود، کلمات مرکب دیگر تابع قاعده خاصی نیست و به دو صورت نوشته می‏شود که به برخی از آنها اشاره می‏شود:

الف) پسوند «وار» در برخی کلمات جدا و در برخی دیگر پیوسته نوشته می‏شود: طوطی‏وار، فردوسی‏وار، طاووس‏وار، بزرگوار، سوگوار، خانوار.

ب) نوشتن کلمه «باسمه‏تعالی» و «بسمه‏تعالی» به هر دو صورت جایز است.

ج) اگر واژه مرکب، عدد یک داشته باشد، نوشتن آن به هر دو صورت جایز است: یکسویه، یک سویه؛ یکشنبه، یک شنبه؛ یکسره، یک‏سره؛ یکپارچه، یک‏پارچه.

7. 1. 5. نکات تکمیلی در رسم‏الخط

الف) جمع واژه‏های فارسی با «ات» غلط می‏باشد، مانند گزارشات، پیشنهادات، که صحیح آن گزارش‏ها، پیشنهادها می‏باشد.

ب) کلمه عربی با علامت عربی جمع بسته می‏شود، مانند: اطلاعات، وجوه، سطوح

ج) پسوند «یت» مصدرساز عربی، برای کلمات فارسی به کار نمی‏رود؛ مثل: رهبریت، شهریت که صحیح آن رهبری و شهری بودن است.

2. 5. نشانه‏گذاری‏ها(27)
از آنجا که در جملات مکتوب، عواملی همچون مکث، تکیه، آهنگ و لحن کلام یا اشاره‏ها -که در سخن‏گفتن استفاده می‏شود- وجود ندارند تا گوینده را در انتقال مقصودش یاری دهند، برای رفع ابهام و روشن‏ترکردن مقصود نویسنده و روان خواندن نوشته، از علایم نقطه‏گذاری استفاه می‏شود. استفاده از علایم ویرایش، بیشتر تابع لحن کلام و سبک نویسنده است، با وجود این، گاهی از اصول و قواعدی پیروی می‏کند که سعی می‏شود موارد مهم آنها بیان گردد.

1. 2. 5 ویرگول (، )

ویرگول نشانه مکث کوتاه است که با توجه به نوع متن و نوع مخاطب، برای درست و روان خواندن نوشته، در حد اعتدال به کار برده می‏شود. در برخی موارد استفاده از آن ضرورت دارد که به برخی از آنها اشاره می‏گردد:

الف) در بین دو کلمه که احتمال دارد خواننده آنها را به هم اضافه کند:

امام، امت اسلام را زنده کرد.

ب) در دو طرف عطف بیان و بدل نیز معمولاً به کار می‏رود:

شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان، درباره مسائل جاری گفت...

ج) بین چند کلمه یا گروه که در کنار هم بیایند و از نظر دستوری دارای یک نقش باشند، از ویرگول استفاده می‏شود و دو واحد آخری با «و» به هم عطف می‏شوند:

مردی مؤدب، فروتن، مهربان و نیکوکار بود.

د) میان عبارت‏ها و جمله‏های غیرمستقل یا وابسته:

معمولاً پیش مردم ظاهربین، دانشمند واقعی کسی است که...

ر) برای جداکردن اجزای آدرس‏ها:

قم، بلوارامین، روبروی راهنمایی و رانندگی، مؤسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه.

س) برای جداکردن ارقام در جمله:

به این موضوع در صفحه‏های 70، 95، 115 و 420 اشاره شده است.

ص) بعد از کلمه‏ها و عبارت‏های ربطی مانند:

با این همه، به هر حال و... و قیدی، مانند: اولاً، ثانیا، بلی، خیر و...

2. 2. 5. نقطه‏ویرگول (؛)

نقطه ویرگول برای مکث‏های طولانی‏تر و حدّفاصل بین ویرگول و نقطه است و به نقطه نزدیکتر است که موارد کاربرد آن به شرح زیر است:

الف) قبل از کلمه‏ها و عبارت‏های توضیحی مانند: (مثلاً، یعنی، اما و... ) اگر به مفهوم جمله قبل برگردد:

شیخ‏الرئیس گفته است که: «از گاو می‏ترسم؛ برای اینکه گاو شاخ دارد و عقل ندارد»؛ یعنی اینکه از قدرتمند کم عقل باید گریخت.

ب) اجزای وابسته به یک موضوع کلّی، هرگاه به صورت جمله‏های متعددِ ظاهرا مستقل بیان شود:

فراق، کوه را هامون کند؛ هامون را جیحون کند؛ جیحون را پرخون کند؛ پس با این دل ضعیف چون کند؟

ج) هرگاه در بین اجزای قسمت‏های مختلف یک جمله، ویرگول‏های متعدد به کار رفته باشد، نقطه ویرگول برای جدا کردن مجموعه آن قسمت‏ها از یکدیگر به کار می‏رود:

محمد، احمد، حسن؛ علی و محمود را زدند.

د) هرگاه موضوع یک جمله کامل، فهرست‏وار دسته‏بندی شده باشد، پس از پایان هر دسته، نقطه ویرگول، و در آخرین دسته، نقطه می‏آید؛ مانند:

ساختمان واژه‏های فارسی، چند صورت است:

1) ساده: گل، دل، خرد؛

2) پیشوندی: همدل، بینوا، نادان؛

3) پسوندی: کارگر، شنونده؛

4) مرکب: گلخانه، دلنواز، سخنگو؛

5) گروهی: بی دست و پا، آب از سرگذشته.

3. 2. 5. نقطه (. )

نشانه مکث کامل است که در پایان جمله‏های خبری و امری می‏آید و موارد کاربرد آن به شرح زیر است:

الف) پس از توضیحات پاورقی‏ها، جدول‏ها، نمودارها.

ب) در پایان جمله و پس از ذکر مشخصات منابع که در متن استناد شده است؛ مانند:

(مطهری، 1377، ص 25).

ج) برای مشخص کردن حرف‏های اختصاری، لازم است پس از هر حرف (به جز حرف آخر) نقطه گذاشته شود؛مانند:

ه. ق (هجری قمری)، ق. م (قبل از میلاد)

4. 2. 5. دونقطه (:)

نشانه توضیح است و به جای کلمه‏ها و عبارت‏های توضیحی (نظیر، مانند، مثل، ازقبیل و... ) به کار می‏رود، بدین معنی که آنچه بعد از دونقطه آمده توضیح مثالِ قبل است؛ مانند:

تنها ره سعادت: ایمان، جهاد، شهادت.

الف) قبل از نقل قول‏ها دو ْنقطه می‏آید:

او در کتاب خود گفته است: «شما بودید که رفتید... ».

ب) برای جداکردن رقم‏های جزئی از کلی نیز از دونقطه استفاده می‏کنند (در متن‏های فارسی رقم کلی در سمت راست و رقم جزئی سمت چپ می‏آید)، مثلاً جلد سوم صفحه چهل و یک، را به صورت، «3 :41» نشان می‏دهند.

ج) گذاشتن دونقطه پس از عنوان‏های کتاب، مقاله، عنوان اصلی، فرعی و امثال آن لازم نیست.

2. 5. علامت سؤال (؟)

در پایان جمله‏های پرسشی مستقیم، علامت سؤال می‏آید؛ همچنین موارد دیگر استفاده از علامت

سؤال عبارت است از:

الف) پس از جمله‏های استفهام انکاری:

چه کسی می‏داند چه خواهد شد؟

ب) بعد از کلمه‏ها یا عبارت‏هایی که به جای جمله پرسشی بیایند:

کدام بهتر است: علم یا ثروت؟

ج) برای بیان مفهوم تردید یا استهزا این علامت در داخل پرانتز (؟) استفاده می‏گردد:

آقای محمدی، استاد نمونه دانشگاه تهران (؟) به مشهد رفته است.

د) هرگاه چند جمله سؤالی پشت سر هم قرار گیرند، معمولاً در پایان تک تک آنها نشانه پرسش می‏آید:

هیچ معلوم نیست از کجا آمده‏اند؟ چه آورده‏اند؟ به کجا می‏روند؟

ر) اگر در ضمن جلمه خبری، جمله‏ای پرسشی نقل شود، باید جمله پرسشی حتما در داخل گیومه قرار گیرد:

طفیلی را پرسیدند که «اشتها داری؟»؛ گفت: منِ بیچاره در جهان همین متاع دارم.

6. 2. 5. گیومه «»

نشانه‏ای است که برای «مشخص کردن» در موارد زیر به کار می‏رود:

الف) هرگاه عین عبارت نویسنده یا گوینده‏ای نقل شده باشد:

او پرسید «آیا کتابخانه ملی را دیده‏ای؟»

ب) هرگاه برای تأکید یا به دلیل دیگر خواسته شود کلمه یا عبارتی در متن مشخص و متمایز شود مانند:

گفتم «کتاب» را بیاور.

ج) آوردن عنوان مقاله‏ها، سخنرانی‏ها، فصل‏ها، مجله‏ها، اشخاص، کتاب‏ها و... در متن- جایی که در چاپ حروف کج (ایرانیک) به کار نرفته- در داخل گیومه می‏آید.

7. 2. 5. پرانتز ()

برای جداکردن توضیح‏های نسبتا اضافی به کار می‏رود؛ توضیح هایی از قبیل:

الف) عبارت‏های تکمیل‏کننده و توضیح‏دهنده:

امامان معصوم(ع) احکام دینی را گاهی از راه الهام (نه وحی که خاص پیغمبر است) می‏گرفتند.

ب) معنای لغت‏ها و کلمه‏ها:

جلد پنجم و ششم فرهنگ معین به اعلام (اسم‏های خاص) اختصاص دارد.

ج) تاریخ‏ها:

صائب (986-1081 ه ق) از برجسته‏ترین شاعران سبک هندی است.

د) ذکر مثال‏ها:

روش‏های تحقیق به کار گرفته شده (مثل پیمایشی) در متن...

ر) ارجاع‏ها و ذکر منابع در متن:

(جوادی آملی، 1377، ص 54).

س) برای آوردن علایم اختصاری در متن:

(ق. م)؛ (ره)

8. 2. 5. خط فاصله (-)

نشانه جداسازی است و بیشتر در دو طرف جمله یا عبارت معترضه می‏آید تا آن را از متن اصلی جمله جدا کند، خط فاصله در جداکردن، از ویرگول قوی‏تر و از پرانتز ضعیف‏تر است؛ به این معنی که خواننده حتما مطلب بین دو ویرگول را باید بخواند، ولی مطلب دو خط فاصله را می‏تواند نخواند. تفاوت آن با پرانتز در این است که عبارت بین دو خط فاصله، جزء جمله به شمار می‏رود و در روال طبیعی جمله می‏توانیم آن را بخوانیم، ولی عبارت داخل پرانتز، توضیحی زاید بر متن است و ممکن است از نظر ترتیب کلمات به گونه‏ای نباشد که بتوانیم آن را بخوانیم (غلامحسین‏زاده، 1372، ص 50):

نهضت بیداری مسلمان‏ها در بسیاری از کشورهای اسلامی -برخلاف آنچه که تصور و تبلیغ می‏شود- فرزند انقلاب نیست، برادر آن است.

الف) در آغاز بندهای کوتاه فرعی که بدون شماره‏گذاری یا دسته‏بندی عددی و حرفی بعد از دو نقطه قرار می‏گیرند: کارمند خوب کسی است که:

- اهداف کارش را بداند؛

- نیازهایش را بشناسد و...

ب) برای پیونددادن یک ترکیب دو وجهی:

فرهنگ ایرانی-اسلامی؛ قطار تهران-مشهد

ج) به معنی «تا» در بین دو عدد:

ساعت 9-8 درس دارم.

6. تایپ مقاله

امروزه تقریبا اکثر مجلات علمی، مقالات خود را به صورت تایپ شده می‏پذیرند، بدین روی و برای تکمیل شدن بحث، برای آشنایی مؤلفان محترم، برخی از اصول تایپ، بیان می‏گردد.

الف) عنوان مقاله در وسط سطر و با فاصله چهار سانتی‏متر از بالا با قلم یاقوت، شماره شانزده تایپ می‏گردد.

ب) نام مؤلف در زیر عنوان و در وسط سطر و با فاصله 5/1 سانتی متر، با قلم ترافیک، شماره ده تایپ می‏شود.

ج) رتبه علمی و محل خدمت مؤلف یا مؤلفان با علامت ستاره () یا شماره در پاورقی همان صفحه و با قلم لوتوس نازک شماره دوازده که متناسب با قلم پاورقی است، تایپ می‏گردد.

د) عناوین فرعی مقاله با شماره‏های تفکیک‏کننده مانند: 1. ، 2. ، 3. ، و... ، با قلم لوتوس سیاه، شماره چهارده تایپ می‏گردد.

ر) عناوین فرعی‏تر با شماره‏های تفکیک کننده 1. 1، 2. 1 و... با قلم لوتوس سیاه، شماره سیزده تایپ می‏گردد.

س) متن مقاله با قلم لوتوس نازک، شماره چهارده تایپ شده و ابتدای هر پاراگراف یا بند با کمی تورفتگی (اشپون) با فاصله 5/0 سانتی متر آغاز می‏گردد.

ص) فاصله بین سطرهای متن 5/1 سانتی متر و فاصله آنها از عنوان‏های فرعی دو سانتی متر است.

ط) فاصله حاشیه صفحه‏ها از هر طرف دو سانتی متر و از بالا و پایین نیز دو سانتی متر است و فاصله آخرین سطر با پاورقی یک سانتی متر است.

ع) نقل قول‏های مستقیم در داخل گیومه با قلم لوتوس نازک، شماره دوازده تایپ می‏گردد.

ف) شماره صفحات در گوشه سمت چپ و بالای صفحه تایپ می‏گردد.

ق) مقاله فقط بر یک طرف صفحه تایپ می‏شود.

ک) باید در تایپ مقاله از به کاربردن قلم‏های متنوع و متفاوت اجتناب شود.

ل) قلم انگلیسی لازم برای تایپ پاورقی، Times Mediumبا شماره هشت است و همین قلم برای انگلیسی در متن و منابع با شماره ده استفاده می‏شود.

7. ویرایش متن

ویرایش متن بر عهده ویراستار است که باید طبق قوانین مربوط به نشر و ضوابط علمی صورت دهد. هرچند ویرایش، وظیفه محقق نیست، برای آشنایی محققان، به توضیحی اجمالی در این رابطه می‏پردازیم:

هر اثر تحقیقی دو نوع ویرایش می‏شود: ویرایش فنی و ویرایش محتوایی.

1. 7. ویرایش فنی

در ویرایش فنی مسائلی از قبیل به دست دادن ضبط لاتینی نام‏ها یا معادل فرنگی اصطلاحات فنی، تعیین محل تصاویر، اشکال و جدول‏ها، مراعات شیوه مناسب برای معرفی مشخصات کتاب‏شناسی، تهیه فهرست مندرجات، فهرست تفصیلی، واژه‏نامه، فهارس دیگر، تنظیم صفحه عنوان و صفحه حقوق، اعراب گذاری‏های لازم، تبدیل مقیاس‏ها و سنوات، توضیح لازم برای برخی از اصطلاحات، معرفی اجمالی بعضی از اعلام در صورت نیاز انجام می‏شود.

2. 7. ویرایش محتوایی

هر نوع کاستی و نادرستی نحوی و زبانی در این ویرایش اصلاح می‏شود. اگر اثر تحقیقی، متن تصحیح شده باشد، به بدخوانی‏های مصحح توجه و با مراجعه به منابع - در صورت همکاری مصحح و در اختیار قرار دادن منابع- از درستی واعتبار توضیحات و تعلیقات وی اطمینان حاصل می‏شود. در مورد آثار ترجمه شده مطابقت تمام وکمال ترجمه با متن اصلی لازم است (دهنوی، 1377، ص 100).

8. پیوست‏ها

اگر مقاله علمی دارای مطالبی باشد که در گزارش پژوهش علمی ضروری نیست، مؤلف آن را در پیوست‏ها، ضمیمه مقاله می‏نماید. به‏طور کلی آنچه پرسشنامه را در درک، ارزشیابی و تکرار پژوهش یاری می‏کند، مانند نسخه کاملی از آزمون‏ها یا پرسش نامه‏های چاپ نشده و شاخص‏های آماری آنهاو... ، می‏تواند در پیوست آورده شود.

در این بخش، برخی از پیوست‏های مربوط به این مقاله آورده شده است:

1. 8. فرم ارزیابی مقاله مربوط به تحقیقات میدانی (شماره 1).
2. 8. فرم ارزیابی مقاله مربوط به تحقیقات کتابخانه‏ای (شماره 2).
3. 8. فرم ارزیابی مقاله مربوط به ترجمه (شماره 3).
4. 8. نشانه‏های ویراستاری.
منابع

- احمدی گیوی، حسن، حاکمی، اسماعیل؛ شکری، یداللّه‏ و طباطبایی، محمود (1368). زبان و نگارش فارسی. تهران سمت.

- اعتماد، شاپور؛ حیدری، اکبر؛ سربلوکی، محمدنبی و مهرداد، سید مرتضی (1381). معرفی نظام ارزیابی مجلات علمی. تهران، مرکز تحقیقات علمی وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری.

- ترابیان، کیت(1987). راهنمای نوشتن مقالات در طول ترم: پایان نامه‏های کارشناسی ارشد و دکتری. ترجمه محسن قنبری(1380). قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).

- دلاور، علی(1371). روش‏های تحقیق در روان‏شناسی و علوم تربیتی. چاپ سوم. تهران، دانشگاه پیام نور.

- دهنوی، حسین(1377). روش تحقیق. چاپ سوم. قم، نشر معروف.

- سرمد، زهره؛ بازرگان، عباس و حجازی، الهه (1379). روش‏های تحقیق در علوم رفتاری. چاپ سوم. تهران، برگه.

- سیف، علی‏اکبر(1375). روش تهیه پژوهشنامه در روان‏شناسی و علوم تربیتی. تهران، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.

- غرویان، محسن(1368). آموزش منطق. چاپ اول. قم، مؤسسه انتشارات دارالتعلیم.

- غلامحسین‏زاده، غلامحسین (1372). آیین نگارش و ویرایش. تهران، سمت.

- فرهنگستان زبان وادب فارسی (1382). دستور خط فارسی. چاپ دوم. تهران، آثار فرهنگستان.

- مطهری، مرتضی(1372). آشنایی با علوم اسلامی. چاپ پنجم. قم، دفتر انتشارات اسلامی.

- هومن، حیدرعلی(1374). شناخت روش علمی در علوم رفتاری. چاپ دوم. تهران، پارسا.

- هومن، حیدرعلی(1378). راهنمای تدوین گزارش پژوهشی: رساله و پایان نامه تحصیلی، تهران، پارسا.


1. عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

2. محققان برای آشنایی با ملاک‏های محتوایی و ساختاری، به فرم های ارزیابی مقالات مراجعه فرمایند.

 

3. Theory


4. Explanation.

5. Research.

6. Methodology.

7. Abstract.

8. Key Words.

9. Scientif Method.

10. Introduction.

11. Method.

12. Subjects.

13. Instruments.

14. Research Design.

15. Procedure

16. Deta Analysis.

17. results.

18. Discussion.

19. Interpretation.

20. Canclusio.

21. Referrals.

22. Citation.

23. Mc b
urney.

24. راه تشخیص آن در کتاب فهرست مستند «اسامی مشاهیر و مؤلفان» اثر کتابخانه ملی آمده است.

25. Edition.

26. لازم به یادآوری است تمام آنچه در بخش رسم‏الخط بیان می‏شود، برگرفته از کتاب فرهنگستان زبان و ادب فارسی (1382) می‏باشد به جز آنجایی‏که ارجاعِ مجزا داده شده است.

27. تمام مباحث مربوط به نشانه‏گذاری‏ها از دو کتاب «زبان و نگارش فارسی» تألیف دکتر حسن احمدی گیوی و همکاران و کتاب «آیین نگارش و ویرایش» اثر دکتر غلامحسین غلامحسین‏زاده از انتشارات «سمت» گرفته شده‏است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۴ ، ۲۱:۲۰
محسن پاینده

حساس گناه در کودک

احساس گناه کودکان

احساس گناه کودکان

احساس گناه در کودک به این معنی است که من بد هستم و دیگران خوب، و این احساس “من بد هستم” باعث ایجاد اضطراب و تضعیف حرمت نفس در کودک خواهد شد. احساس گناه در انسان باعث گرفتن تصمیمات اشتباه خواهد شد.

چه کارهایی باعث ایجاد احساس گناه در کودک میشود؟

  • مقصر شمردن کودکان در ناکامی و سختی های پدر و مادر

بسیاری از والدین این پیام را به کودک میدهند که در راه بزرگ کردن آنها رنج بسیار بردند. مادری که از زایمان سخت، افسردگی بعد از زایمان برای فرزندش صحبت میکند تنها به کودک این پیام را میدهد که وجود او در زندگی پدر و مادرش بد بوده و حتی گاهی کودکان آرزو میکنند کاش هرگز به دنیا نمی آمدند.

گاهی هم مادران منت ماندن در زندگی زناشویی را بر سر فرزندانشان می گذارند در حالی که قربانی اصلی ازدواج های اشتباه، کودکان هستند. کودک که خود را مسئول رنج بردن مادر میداند از خود بیزار خواهد شد.

  • زمانی ما محبت کودک به خود را در گرو انجام کاری میگذاریم.

این قاشق رو بخاطر مامان بخور”
“اگر منو دوست داری اینکارو بکن”

“یعنی منو دوست نداری؟” و کودک که مجبور است کار ناخواسته ای را به خاطر کسی انجام دهد برای آن لحظه از آن شخص متنفر میشود و اگر آن کار را انجام ندهد همان حس بد را به خود داشته که در انتها به حس گناه می انجامد.

  • گاهی والدین حین عصبانیت کلماتی بر زبان می آورند که کودک را برای همه عمر از خود متنفر میکند.

“خدا منو بکشه از دست تو راحت بشم”
” تو منو پیر کردی”
” آخر از دست تو میمیرم”
“دستم بشکنه … کاش زبونم لال میشد…”

  • گاهی ما فرزندان خود را مقصر کوتاهی های خود میدانیم.

تقصیر تو بود خواهرت افتاد”
” چرا حواست نبود یه کار ازت خواستما”

  • گاهی فرزندان از زبان والدین خود میشنوند که کاش زود بچه دار نمیشدند.

هرگز در مقابل فرزندتان دیگران را نصیحت نکنید که:
“زود بچه دار نشیا اشتباه ما رو تکرار نکن اول از زندگیت لذت ببر”

یا “بچه چیه مایه دردسر”
یا حرفی که قدیمی تر ها میزدند ” بچه دار همیشه سرش به داره”

  • گاهی ما از دین و خدا برای ترساندن کودکمان استفاده میکنیم. این احساس گناه میتواند در کودک ایجاد وسواس کند.
  • هرگز در حین تمیز کردن، لباس پوشاندن، دستشویی بردن و انجام کارهای خصوصی کودک غر نزنید، منت نگذارید، به کودک حس گناه ندهید، مخصوصا در مورد مدفوع کودک هرگز به کودک حس بدی ندهید.

کسائیان- کلینیک بازی در

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۴ ، ۰۰:۴۲
محسن پاینده

دیوار چین 

 
دیوار چین که یکی از هفت اعجاز جهان شمرده می شود، در جهان به لحاظ زمان ساخت طولانی ترین و بزرگترین مهندسی تدافعی نظامی در قدیم است .
 
این دیوار در نقشه جغرافیایی چین ۷۰۰۰ کیلومتر امتداد یافته است. این اثر سال ۱۹۸۷ در "فهرست میراث جهانی " ثبت شد. تاریخ ساخت دیوار چین به قرن ۹ قبل از میلاد باز می گردد.
 
حکومت وقت چین برای جلوگیری از حملات ملیت های شمالی ، برجهای آتش برای خبر رسانی و یا قلعه‌های مرزی برای حصول اطلاعات دشمن را در ارتباط با دیوار و بر روی آن ایجاد کرد .
 
در دوره حکمرانی سلسله‌های بهار وپاییز و کشورهای جنگجو ،میان دوک ها جنگ بر پا شد و کشورها با استفاده از کوه‌های مرزی به ساخت دیوار پرداختند تا سال ۲۲۱ قبل از میلاد ،امپراتور چین شی خوان پس از به وحدت رساندن چین ، دیوارهای دوک ها را به هم متصل کرد که به صورت دیوار بزرگ در مرزهای شمالی بر روی کوه‌ها در آمد . او می خواست با این کار از حملات دشمن به مراتع شمالی جلوگیری کند.
 
در این زمان طول دیوار چین به ۵۰۰۰ کیلومتر می رسید. در سلسله خان پس از سلسله چین طول دیوار به ۱۰ هزار کیلومتر رسید. در تاریخ دو هزار و اندی ساله چین، حکمرانان دوران مختلف به ساخت دیوار چین پرداختند . تا اینکه طول دیوار به ۵۰ هزار کیلومتر رسید. این میزان معادل گردش به دور کره زمین است .
 
دیواری که اکنون مردم مشاهده می کنند ، دیوار متعلق به سلسله مینگ (سال ۱۳۶۸ – سال ۱۶۴۴ ) است از غرب به دروازه " جایو گوان " در استان گان سو چین و از شر ق به ساحل رود یالو جیان در استان لیائو نینگ در شمال شرقی چین منتهی می شود و درمیان آن ۹ استان- شهر و ناحیه خود مختار به طول ۷۳۰۰ کیلومتر وجود دارد و مردم انرا دیوار طولانی می نامند.
 
دیوار چین به عنوان پروژه تدافعی بر روی کوه‌ها ساخته می شد از بیابان ها مراتع و لجنزارها عبور می کرد . کارگران طبق عوارض زمینی ،ساختار متفاوتی برای ایجاد دیوار در نظر گرفتند که درایت و عقل نیاکان چین را نشان می دهد. دیوار بر مسیر کوه‌های پر فراز و نشیب امتداد یافته است . در بیرون دیوار پرتگاه‌های بلند دیده می شود . در واقع کوه و دیوار به یکدیگر پیوند خورده اند . لذا دشمن به هیچوجه قادر به نفوذ به این دیوار نبود . دیوار چین معمولا با آجرهای بزرگ و سنگ مستطیل ساخته شده و در وسط ان خاک و خرده سنگ ریخته شده و ارتفاع ان ۱۰ متر است در پهنای دیوار برای عبور چهار اسب کافی است و در یک ردیف عرض آن ۴ -۵ متر است تا در زمان انتقال غلات و سلاحها مشکلی ایجاد نشود .
 
طرف درونی دیوار، نرده سنگی و در وجود دارد که به آسانی حرکت می کند . در فاصله معیینی سکوی دیواری ویا برج آتش برای خبررسانی ساخته شده است . سکوی دیواری برای ذخیره سلاحها و غلات و استراحت سربازان است و در جنگ مخفیگاه بوده است . هنگامی که دشمن دست به حمله می زد برج های آتش روشن می کردند و سراسر کشور از حمله آگاه می شدند .
 
اکنون مقاومت دیوار چین به عنوان یک مانع نظامی از بین رفته است. اما زیبایی معماری مخصوص آن دیدنی است . زیبایی دیوار چین پر ابهت ، و باعظمت است. از دور دیواری بلند و پر پیچ و خم بر روی کوه‌ها همانند اژدهایی در حال حرکت به چشم می خورد و صحنه‌ای شکوهمند ایجاد شده است . از نزدیک ، دروازه‌های پر ابهت ، دیوار ها ، سکوهای دیوار ی،برج های دیده بانی، برج های آتش هماهنگ با عوارض زمینی آکنده از دلربایی هنری است. دیوار چین دارای اهمیت تاریخی و فرهنگی و ارزش دیدنی است. چینی ها می گویند : " کسی که به دیوار چین صعود نکرده باشد ، قهرمان نیست ".
گردشگران چینی و خارجی از پیمودن دیوار احساس افتخار می کنند . حتی سران بسیاری کشورهای خارجی نیز فرصت دیدار از این اثر بزرگ را از دست نمی دهند .
 
برخی از بخش های دیوار چین بخوبی حفظ شده است از جمله دیوار "بادلینگ " در نزدیکی بیجنیگ دیوار " سی ما تای " ، دیوار " موتیان یو " ، دروازه شان حای گوان در انتهای شرقی دیوار چین است که نخستین دروازه چین نامیده می شود و دروازه "جایوگوان" در انتهای غرب در گان سو ،این بخش ها همچنین از مکان های بسیار مشهور و دیدنی دیوار است و گردشگران زیادی در تمام سال از آنها بازدید می کنند .

دیوار چین تجسم درایت و رنج و زحمت میلیونها چینی در دوره باستان چین است . این اثر پس ازهزاران سال از بین نرفته و دارای دلربایی فناناپذیر و سمبل روحیه ملیت چین است . سال ۱۹۸۷ میلادی دیوار چین به عنوان "سمبل ملیت چین در فهرست میراث جهانی ثبت شد.
 
 
 

 
 
 
 
 

 
 
 
 


 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۴ ، ۰۰:۴۶
محسن پاینده

دلیل عدم حضور امام خمینی در مراسم تشییع پیکر آیت‌الله بروجردی(ره)

خبرگزاری فارس: سیزدهم شوال 1380 هجری قمری آیت‌الله العظمی بروجردی دار فانی را وداع گفت، اما امام خمینی با اینکه از شاگردان و نزدیکان این مرجع بزرگ عالم تشیع محسوب می‌شد، اما بنا به دلایلی در تشییع پیکر استادش شرکت نکرد.

خبرگزاری فارس: دلیل عدم حضور امام خمینی در مراسم تشییع پیکر آیت‌الله بروجردی

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، بعد از رحلت آیت‌الله حائری مؤسس حوزه علمیه قم در سال 1315 هجری شمسی، حضرات آیات سیدمحمد حجّت، سید محمدتقی خوانساری و سید صدرالدین صدر، مسئولیت اداره حوزه علمیه قم را به عهده گرفتند.

در این زمان امام خمینی با کم‌تر از 40 سال سن از چهره‌های سرشناس و مدرّسان به نام حوزه علمیه قم بود.

این سه شخصیت بزرگ دینی که به فقهای ثلاثه شهرت داشتند، تا سال 1324 که آیت‌الله العظمی بروجردی به واسطه عارضه کسالت، از بروجرد به قصد معالجه به تهران عزیمت کرد و سپس برای ادای نذر خود به قم وارد شد، حوزه علمیه قم را اداره کردند تا اینکه پس از ماندگار شدن آیت‌الله بروجردی در قم، مرجع مطلق جهان تشیع شد و حوزه علمیه رونق فوق‌العاد‌ای یافت [1]

علیرضا متولّی در کتاب «شهاب سبز» چنین می‌نویسد: حاج آقا روح الله با این که خودش فقه و اصول تدریس می‌نمودند و فقیه برجسته‌ای بودند، برای تقویت موقعیت و کلاس‌های آیت‌الله بروجردی، در کلاس‌های ایشان شرکت می‌کردند. آیت‌الله بروجردی هم برای حاج آقا روح‌الله احترام ویژه‌ای قائل بودند و در اکثر مجالس، ایشان را نزد خود جای می‌دادند. [2]

اما با وجود این رابطه صمیمی و پیوند قلبی عمیق، امام خمینی(ره) در تشییع پیکر استادش در روز سیزدهم شوال 1380 هجری قمری (دهم فروردین سال 1340) شرکت نکرد، چرا که آینده‌نگری و هوشمندی ایشان افق‌های پیش رو را می‌دید.

حجت‌الاسلام حاج شیخ محمدرضا توسلی رئیس دفتر حضرت امام(ره) ماجرا را این گونه نقل می‌کند: «بعد از فوت مرحوم آیت‌الله بروجردی درصدد شدیم که در تشییع جنازه آقای بروجردی از امام خمینی رحمة الله تجلیل کنیم و به این طریق در عمل بفهمانیم که عده کثیری از طلاب حوزه علمیه طرف‌دار مرجعیت امام هستند. شاگردان مترصد بودند که امام در تشییع جنازه هر جا باشند، اطراف ایشان را بگیرند و سلام و صلوات راه بیندازند و به این طریق ارادت قلبی خودشان را به ایشان ابراز کنند و ایشان را هم به مردم معرفی کنند. متأسفانه هرچه در تشییع جنازه گشتیم، ایشان را پیدا نکردیم. بعد از چند روز معلوم شد که اصلاً امام به تشییع جنازه نیامده بود! پس از چند روز یکی از آقایان در محضر امام از یکی از دوستان امام شکایت کرد که ایشان به عنوان تجلیل از شما به من توهین کرده است. امام پاسخ فرمود: «من راضی نیستم کسانی که به من علاقه دارند، علاقه‌شان از قلبشان تجاوز کند و آن را ابراز نمایند. هرکسی که به من علاقه دارد، بگذارد در همان محدوده قلبش بماند. کسی برای ریاست من، حتی یک وجب هم قدم برندارد.» بعد این جمله را فرمود: «مبروجردی

ن که به تشییع جنازه آقای

رحمةالله نیامدم، برای این نبود که کسالتم آن قدر شدید بود که نمی‌توانستم به تشییع بیایم. نیامدنم برای این بود که دیدم تشییع جنازه تبعاتی دارد، آنجا مسائلی مطرح خواهد شد و من برای خاطر آنکه از آن مسائل دور بمانم و کنار باشم، از تشییع جنازه صرف نظر کردم».

ناگفته نماند که ایشان به آیت الله بروجردی رحمةالله خیلی معتقد بود. در همان روزهای فوت ایشان بود که دیدم در یکی از نوشته‌ها امام از ایشان به عنوان آیت‌الله العظمی نام برده بود و همیشه می‌فرمود: «آقای بروجردی رحمة الله برای عالم اسلام و جامعه مدرسین دیوار بلندی بود که فرو ریخت.» و خیلی به ایشان علاقه‌مند بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۴ ، ۲۳:۵۹
محسن پاینده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۴ ، ۰۱:۲۰
محسن پاینده

خرین نامه شهید مدافع حرم به دو فرزندش+عکس

خبرگزاری میزان-شهید عبدالله باقری از مدافعان حرم حضرت زینب (س) همزمان با شب تاسوعای حسینی در عملیاتی در حومه حلب سوریه شهادت رسید.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری میزان، شهید عبدالله باقری از مدافعان حرم حضرت زینب (س) همزمان با شب تاسوعای حسینی در عملیاتی در حومه حلب سوریه و در جریان درگیری با تروریست‌های تکفیری داعش به فیض شهادت رسید.

شهید باقری متولد سال 61 بود و دو فرزند دختر نیز از خود به یادگار گذاشته است.

تصویر زیر آخرین نامه شهید مدافع حرم عبدالله باقری به دخترانش است.

آخرین نامه شهید مدافع حرم به دو فرزندش+عکس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۴ ، ۰۱:۰۵
محسن پاینده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۴ ، ۱۵:۴۰
محسن پاینده