« بیسیم چی »

خوش آمدید

« بیسیم چی »

خوش آمدید

« بیسیم چی  »

محبت خدا نشانه دارد ،ذکر
ازهیچ یک از قدرت هایی که در عالم هستندوارعاب می کنندملت ما را،مانمی ترسیم؛برای اینکه ما برای خدا قیام کردیم.«امام خمینی ره»

رسول الله(ص):هرگاه فتنه ها به شما روی آوردو محیط جامعه مانند شب تاریک سیاه گردید،پس بر شما باد تمسک بر قران،زیرا که قران شفیعی است که شفاعتش پذیرفته درگاه الهی است وگواهی است که ،شهادتش پذیرفته می شود(اصول کافی ج2 ص238)





طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هسته» ثبت شده است

اگر بنا است برای صبر و صابران الگوی کامل و جامعی معرفی نمود، یکی از آنها سرور شهیدان، حسین بن علی علیه السلام است که صبر را با تمام اقسام و ابعادش در زندگی و رفتار خویش به بشریت نشان داد و با سرکشیدن جام تلخ صبر و بردباری، تمام ثمرات شیرین آن را در دنیا و آخرت نصیب خویش نمود . او از کودکی در مقابل فقر و نداری، مصائب مادر و پدر و برادر، ظلمهای ستم گران، آوارگی از مدینه تا کربلا، تشنگی و گرسنگی، شهادت برادران و فرزندان و یاران و صدها مصیبت دیگر صبر و شکیبایی نمود تا آنجا که صبر را نیز از تحمل و بردباری خود خجل کرد . اینک به برخی از نمونه هایی که در تاریخ و روایات به آنها اشاره شده می پردازیم:

1 . صبر در مقابل ستمگری معاویه: پس از شهادت امام مجتبی علیه السلام، گروهی از کوفیان و دیگر شهرها به امام حسین علیه السلام نامه نوشتند و تقاضای قیام کردند . امام در جواب آنها فرمود: «همانا نظر برادرم - که خدا او را رحمت فرماید - وفاداری به پیمان صلح بود، و نظر من مبارزه و جهاد با ستم کاران است که رستگاری و پیروزی به همراه دارد، پس تا معاویه زنده است، در جای خود باشید [و صبر پیشه کنید،] پنهان کاری نمایید، اهداف خود را مخفی کنید تا مورد سوء ظن قرار نگیرید، پس هرگاه معاویه از دنیا برود و من زنده باشم، نظر نهایی خود را به شما اعلام می کند، ان شاء الله .» (1)

در نامه فوق حضرت علی رغم نظر خویش، فقط به خاطر تعهد نسبت به صلح امام حسن علیه السلام با معاویه، هم خود و هم یاران خویش را دعوت به صبر و تحمل می کند .

در جای دیگر فرمود: «قد کان صلح وکانت بیعة کنت لها کارها فانتظروا مادام هذا الرجل حیا فان یهلک نظرنا ونظرتم; (2) قرارداد صلح و بیعتی [بین ما] وجود دارد که خوشایند من نیست [ولی با این حال صبر و تحمل می کنم ]. شما هم تا معاویه زنده است منتظر باشید، پس آنگاه که بمیرد ما و شما تجدید نظر می کنیم .»

2 . صبر در مقابل اهانت به جنازه امام حسن علیه السلام: وقتی مراسم غسل و تکفین امام حسن علیه السلام تمام شد، امام حسین علیه السلام بر آن نماز گذارد و قصد داشت برادر را در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله دفن کند . مروان، داماد عثمان، سوار بر قاطری شد و خود را به عایشه رساند و او را تحریک کرد که جلو این کار را بگیرد . اندکی بعد تعدادی از مخالفان به رهبری عایشه صف کشیدند و خطاب به امام حسین علیه السلام گفتند: سوگند به خدا نمی گذاریم حسن را در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله دفن کنید . امام حسین علیه السلام فرمودند: «اینجا خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله است و تو ای عایشه یکی از همسران نه گانه آن حضرت هستی، که اگر حق تو محاسبه شود به اندازه جایگاه قدمهای خود از این خانه سهم داری . »

در اینجا بنی هاشم دست به شمشیر بردند و نزدیک بود جنگی پدید آید; اما امام حسین علیه السلام به خاطر عمل کردن به وصیت برادرشان مبنی بر اینکه خون ریزی صورت نگیرد، صبر کردند و فرمودند: «الله الله ان تفعلوا وتضیعوا وصیة اخی وقال لعائشة: والله لولا ان ابا محمد اوصی الی ان لا اهریق محجمة دم لدفنته ولو رغم انفک; (3) خدا را، خدا را [پروا کنید]، مبادا کاری انجام دهید که وصیت برادرم ضایع گردد .» و خطاب به عایشه فرمود: «سوگند به خدا! اگر برادرم وصیت نکرده بود که مبادا قطره ای خون ریخته شود، او را [در کنار پیامبر] دفن می کردم ولو اینکه بینی تو به خاک می مالیده شود .» ولی عایشه و طرفداران او دست برنداشتند، و با برخورد مسلحانه جنازه را تیرباران کردند .

3 . فقط صابران بیایند: امام حسین علیه السلام هر چند یاران و اصحاب معدودی داشت، ولی این گونه نبود که هر کس را به یاری دعوت کند، و نصرت هر بی صبر و تحملی را بپذیرد; بلکه با صراحت اعلام کرد که فقط صابران بیایند و بمانند: «ایها الناس فمن کان منکم یصبر علی حد السیف وطعن الاسنة فلیقم معنا و الا فلینصرف عنا; (4) ای مردم! هر کدام از شما که می تواند بر تیزی شمشیر و ضربات نیزه ها صبر کند با ما قیام کند [و بماند] وگرنه از میان ما بیرون رود [و خود را نجات دهد] .»

گفت ای گروه هر که ندارد هوای ما

سرگیرد و بیرون رود از کربلای ما

4 . صبر تا مرز تنهایی: آن حضرت در گوشه ای از نامه اش به محمد حنفیه نوشت: «فمن قبلنی بقبول الحق فالله اولی بالحق ومن رد علی هذا اصبر حتی یقضی الله بینی وبین القوم بالحق; (5) پس هرکس حقیقت مرا بپذیرد [و از من پیروی کند، راه خدا را پذیرفته و] خدا به حق اولی است و هر کس رد کند [و من را تنها گذارد] صبر می کنم تا خداوند میان من و این قوم به حق داوری کند .»

5 . روز عاشورا و صبر بی پایان: وقتی روز عاشورا فرا رسید و فشار نظامی، تشنگی و مشکلات دیگر هجوم آوردند، یاران اطراف حسین علیه السلام را گرفتند و نگاه به چهره او دوختند، تا ببینند چه رهنمودی می دهد . امام حسین علیه السلام به راستی صحنه های بسیار زیبایی از پشت پرده های صبر را به نمایش گذاشت که به برخی موارد آن اشاره می شود:

الف) خطاب به یاران با چهره ای گشاده و با نفس آرام فرمود: «صبرا بنی الکرام فما الموت الا قنطرة عن البؤس والضراء الی الجنان الواسعة والنعیم الدائمة; (6) ای فرزندان کرامت و شرف! شکیبا باشید، مرگ پلی بیش نیست که ما را از مشکلات و سختیها به سوی بهشت وسیع و نعمتهای جاویدان عبور می دهد .»

و در جای دیگر فرمود: «ان الله قد اذن فی قتلکم فعلیکم بالصبر; (7) براستی خداوند اذن کشته شدن [و شهادت شما را] داده است، پس بر شما لازم است که صبر کنید .»

ب) آن حضرت خطاب به احمد بن حسن علیه السلام، آنگاه که بعد از جنگ آشکار برگشت و از عمو آب خواست، فرمود: «یابنی اصبر قلیلا حتی تلقی جدک فیسقیک شربة من الماء لا تظما بعدها ابدا; (8) پسرم! مدت کمی شکیبایی کن تا جدت رسول خدا صلی الله علیه و آله را، ملاقات کنی، پس آنگاه از آبی سیرابت کند که هرگز بعد از آن تشنه نشوی .»

ج) امام حسین علیه السلام خطاب به علی اکبرش هنگامی که برای تجدید قوا آب خواست، فرمود: «اصبر حبیبی فانک لاتمسی حتی یسقیک رسول الله بکاسه; (9) عزیز دلم صبر کن; زیرا به زودی از دست جدت رسول خدا صلی الله علیه و آله سیراب می شوی . »

راستی بسیار صبر و شکیبایی می خواهد که انسان جوانش را این گونه به سوی مرگ و شهادت تشویق کند; آن هم جوانی چون علی اکبر که از تمام جهات به پیامبر صلی الله علیه و آله شباهت داشت .

گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم

نفس شمرده زدم همرهت پیاده دویدم

محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم

گهی به خاک فتادم گهی زجای پریدم

دلم به پیش تو، جان در فغان دیده به قامت

خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم

هنوز العطشت میزد آتشم که زمیدان

صدای یا ابتای تو را دوباره شنیدم

پسرم! نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی

زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم

د) آن گاه که به درب خیمه زنها آمده و فریاد کشید: سکینه، فاطمه، زینب، ام کلثوم، خداحافظ من هم رفتم، زنها و بچه ها شروع به گریه کردند، حضرت خطاب به سکینه فرمودند: «یا نور عینی ... فاصبری علی قضاء الله ولا تشکی فان الدنیا فانیة والآخرة باقیة; (10) ای نور چشمم! ... پس باید بر تقدیرات الهی صبر کنی و شکوه نکنی; چرا که دنیا ناپایدار و آخرت ماندگار است .»

ه) آخرین پرده ها از نمایش صبر حسین علیه السلام: آن حضرت چون آهن آب دیده و تیغ صیقل خورده هر چه بیشتر مصیبت می دید جلا و نورانیت بیشتری پیدا می کرد . حمید بن مسلم می گوید: حسین علیه السلام را در سخت ترین لحظه های عاشورا و جنگ دیدم . به خدا سوگند هرگز مرد گرفتار [و مصیبت زده ای] را ندیدم که فرزندان و خاندان و یارانش کشته شده باشند در عین حال دلدار و استوارتر و قوی دل تر از آن بزرگوار باشد . چون پیادگان به او حمله می کردند، او با شمشیر بر آنها حمله می کرد و آنها از راست و چپ می گریختند; چنان که گله روباه از شیری فرار کند . (11) آن گاه که حضرت به زمین افتاده بود و لحظات آخر عمر خویش را سپری می کرد، آخرین پرده از شکوه و صبر خویش را با این جملات به عرصه نمایش گذاشت: «صبرا علی قضائک لااله سواک یا غیاث المستغیثین ولا معبود غیرک، صبرا علی حکمک; (12) در برابر قضای تو صبر می کنم، خدایی جز تو نیست، ای پناه پناه آورندگان، و معبودی جز تو وجود ندارد، بر حکم تو صبر می کنم .») .

بله؛ تمسک به امام حسیین (ع) ما را از مشکلات دنیا وغفلت های اخلاقی نجات داده ،وبه سر منزل سعادت می رساند.امام (ع)، خو رشیدی است که از نور معنوی اش همه مردم جهان بهره می برند، واز هردین و مسلکی ذکر او بر زبان می رانند، لذا پیامبر اکرم (ص) فرمودند که ایشان کشتی نجات اند.به راستی که اگر صبر در زندگی ما باشد چقدر از مشکلات فردی ،اجتماعی ،خانوادگی،وبسیاری از گرفتاری های دیگر که دراثر بی صبری در جامعه ایجاد شده برطرف می شود.امام(ع) خود وخانواده ویارانش را به صبر در برابر خواست خدای متعال امر می کند؛ که نشانه بندگی است که هر چه مولای حکیم بگوید برایش شیرین است ؛وچه خوب نمره بندگی را گرفتند،امام (ع) ،صبر بر مصیبت ،صبر برطاعت،صبر برمعصیت،را به ما در حد اعلا نشان داد تا او و خانواده ویارانش را الگو در رسیدن به کمال قرار دهیم. عزیزان برای آشنایی بیشتر می توانند به کتاب «شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی»، آیت الله جوادی آملی(دام عزه)رجوع نمایند.

1) فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، ص 120; انساب الاشراف، ج 3، ص 151، حدیث 13 .

2) فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، (همان) ص 135، حدیث 82; انساب الاشراف، ج 3، ص 150، حدیث 10 .

3) اصول کافی، ج 1، ص 302، حدیث 3; بحار، ج 44، ص 174; فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، ص 483 - 486 .

4) فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام (همان)، ص 44; ینابیع المودة، ص 406 .

5) بحارالانوار، ج 44، ص 329; عوالم بحرانی، ج 17، ص 179; فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، ص 570 .

6) لهوف، ابن طاووس، ص 26; کشف الغمة، اربلی، ج 2، ص 29; فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، ص 274 .

7) معانی الاخبار، صدوق، ص 288; کامل الزیارات، ص 37; اثبات الوصیة، ص 139; فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام، ص 282، حدیث 185 .

8) موسوعه (همان) ص 469; ینابیع المودة، ص 415; ناسخ التواریخ، ج 2، ص 331 .

9) مقاتل الطالبین، ص 115; بحار، ج 45، ص 45; اعیان الشیعه، ج 1، ص 607; موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام (همان) ص 462 .

10) ناسخ التواریخ، ج 2، ص 360; اسرارالشهادة، دربندی، ص 423; موسوعة، ص 490 .

11) ترجمه ارشاد مفید، ج 2، ص 616; لهوف، ص 119 .

12) اعیان الشیعه، ج 1، ص 610 .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۴ ، ۱۱:۲۶
محسن پاینده
آیا امام گفت: "آب و برق مجانی می شود"؟!
بخش تعاملی الف - سهراب زند، 11 بهمن 93
تاریخ انتشار : شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۰۷
 

مطرح شدن و پرداختن صریح و بی تعارف به شبهات انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، نه تنها امری پیراسته از عیب است، بلکه تکلیفی ضروری و لازم برای آگاهان و دوست داران انقلاب است. و البته بی پاسخ گذاشتن این شبهات و میدان را برای مخالفین و نا آگاهان خالی نمودن عیب و کم فهمی است. در پاسخ به شبهات هم باید بی تعارف بود و صریح، چرا که پاسخ دادن های آبکی و تعارفی نه تنها شبهه را حل نمی کند، بلکه ممکن است بر حجم شبهه هم بیفزاید!

یکی از شبهات مطرح راجع به انقلاب و امام راحل (ره)، عدم تحقق وعدۀ امام راحل مبنی بر" مجانی کردن آب و برق"، به مردم است.

ادعا می شود که امام، در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷در بهشت زهرا سلام الله علیها به مردم وعده داد که به شما آب و برق مجانی می دهیم و به این وسیله و با وعده های غیر واقعی درصدد فریب و همراه نمودن مردم بر آمدند. امری که با سیرۀ امام (ره) اصلاً قابل جمع نمی باشد و این مسأله برای دوست داران و یاران امام، امری بسیار ناراحت کننده و سؤال برانگیز است. عده ای از منتقدین نیز معتقد هستند اصلاً اصل چنین وعده ای از لحاظ کارشناسی صحیح نیست و همان بهتر که محقق نشد. چرا باید توزیع انرژی رایگان باشد؟ آنهم برای مردم ما که این قدر در مصرف بی رویه کارنامۀ غیر قابل قبولی دارند! و معتقدند اصل وعدۀ مذکور یک وعدۀ غیر کارشناسی و ناپخته می باشد.

اما چند نکته در پاسخ به این مسأله:

۱) به ادعای منتقدین و مخالفین، این سخنان پس از پیروزی نهضت است. شاه فرار کرده است، امام با استقبال بی نظیر و عاشقانۀ میلیون ها نفر، پس از سال ها تبعید به ایران آمده است. مردم چنان شوق و شوری به امام دارند که از مهرآباد تا بهشت زهرا به دنبال ماشین امام می دوند، با قطع پخش تلوزیونی سخنرانی امام، در بسیاری از شهرها مردم از عصبانیت تلوزیون ها را می شکنند و به خیابان می ریزند. رژیم شاه و دولت مقوایی بختیار، در حال غرق شدن دست و پا می زند و هرگز امیدی به موفقیت رژیم گذشته نیست.

بااین مقدمه روشن می شود که امام با این وعده ها انقلاب را به پیروزی نرسانده و توده ها را برای انقلاب اسلامی مورد نظر خود بسیج ننموده است چرا که قبلا این اتفاق(پیروزی انقلاب) افتاده است. پس مردم با وعده های آب و برق مجانی و قیام نکرده اند. اما این شبهه به جای خود باقی است که امام این وعده را برای به شور و شوق درآوردن مردم، و حمایت آنان در ادامۀ راه، بیان فرموده باشند!

حالا بپردازیم به مستندات و اصل سخن امام راحل و توضیح آن. سوال اول این است که:

چه کسی اولین بار این وعده را به مردم داد؟

این وعده (مجانی کردن آب و برق) به هیچ عنوان در بهشت زهرا، یعنی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ از طرف امام بیان نگردیده است! از بسم الله سخنان امام تا والسلام آن چنین جمله ای وجود ندارد که عده ای ادعا می کنند چرا سخنان کامل امام در بهشت زهرا پخش نمی شود؟!(متن کیهان وقت در سایت ها موجود است از بسم الله تا والسلام)

اولین بار این وعده در تاریخ ۸ اسفند ۱۳۵۷ توسط سخنگوی دولت موقت، عباس امیر انتظام با قیدی قابل تأمل اعلام می گردد:" برای کم درآمدها آب و برق مجانی می گردد."

با بررسی ها بعمل آمده مشخص می گردد که امام سه بار راجع به آب و برق مجانی سخن گفته اند؛

مقطع اول این سخن نه در بهشت زهرا، که در پیام ۱۴ ماده‌ای نهم اسفند سال ۵۷، قبل از ترک تهران به مقصد قم با توجه به وضعیت حاکم بر کشور و بالا رفتن انتظارات مردم و قول و قرارهای بعضی سران و رهبران انقلاب بعد از اعلام دولت موقت، خطاب به ملت ایران می‌فرمایند:

«من به دولت راجع به مجانی کردن آب و برق و بعضی چیزهای دیگر فعلا برای طبقات کم‌ بضاعتی که در اثر تبعیضات خانمان‌ برانداز رژیم شاهنشاهی دچار محرومیت شده‌اند و با برپایی حکومت اسلامی به امید خدا این محرومیت‌ها برطرف خواهد شد، سفارش اکید نمودم که عمل خواهد شد.» (صحیفه امام، ج۶، ص۲۶۲)

با فاصله یک‌روزه از پیام قبلی، در بدو ورود به قم (۱۰ اسفند ۵۷) در سخنرانی مدرسه فیضیه فرمودند: «ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را می‌خواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم می‌خواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها. دلخوش نباشید که مسکن فقط می‌سازیم، آب و برق را مجانی می‌کنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی می‌کنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می‌دهیم؛ شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم.» (صحیفه امام، ج۶، ص ۲۷۳)

مجددا روز بعد (روز جمعه ۱۱ اسفند ۵۷) در کتابخانه مدرسه فیضیه (خطاب به خبرنگار روزنامه اطلاعات) می فرمایند: «هر چه زودتر باید مشکل مسکن برای بی‌خانمان‌ها و فقرای ایران حل گردد و برای هر خانواده، مسکن مورد نیازشان تأمین شود، آب و برق برای فقرا و بی بضاعت‌ها باید مجانی گردد. به نظر من بیشتر انقلابیون واقعی یعنی آنها که نیروی عظیم و کوبنده این انقلاب بودند، مردم غیر مرفه بودند. کسانی که بیشترین کشته ها را دادند و با نیروی ایمان واقعی و اعتقاد راسخ، باعث پیروزی انقلاب شدند، همان کسانی بودند که به هیچ وجه اشرافی و مرفه نبودند و از طبقه پابرهنه بودند.» (صحیفه امام، ج۶، ص ۲۹۷)

در سخنان حضرت امام (ره) دو نکتۀ مهم به چشم می خورد. اول اینکه این وعده، وعده ای موقتی است اولین بار امام (ره) از کلمۀ "فعلا" استفاده می کنند و بدین صورت، جواب یکی از سؤال ها حل می شود که می گفت توزیع رایگان انرژی به مردم، امری غیر کارشناسی است. چرا که امام چنین تفکری ندارد و ناظر به فقر و سختی فعلی وعده ای را مطرح می سازند نه یک سیاست اقتصادی دائم و البته امام در سخنرانی ۱۰ اسفند تأکید می کنند که هدف ما این مسائل نیست بلکه هدف اصلی ما از انقلاب رشد رفاه معنوی شماست و شما به این رایگان شدن برای مستضعفان دلخوش نباشید.

دوم اینکه این وعده در هر سه مرتبه برای مستمندان ذکر شده است نه عموم مردم که این هم تحقق یافت. تحقق آن به این گونه بود که میزان مشخصی از مصرف تا مدت ها بعد از انقلاب رایگان بود و افزایش مصرف نسبت به آن میزان معین هزینه داشت، ضمن اینکه برای تحقق وعده های اقتصادی امام (ره) حساب صد امام- کمیتۀ امداد امام خمینی- بنیاد مسکن- بنیاد مستضعفان- جهاد سازندگی و... راه اندازی گردید و با بضاعت خود به سرعت به سامان دادن وضعیت معیشتی، بهداشت و بی سرپناهی فقرا در سراسر کشور پرداخته شد به گونه ای که پدیده های زشت و ناراحت کننده ای در عرصۀ کلان شهرها مانند حلبی آبادها(شهرک هایی که خانه های آن از حلب های مصرف شده و تخته چوب و نایلون ساخته می شد و فقرا با زن و بچۀ خود در آن زندگی می کردند!) زندگی های خرابه نشینی و ... از چهرۀ شهرها زدوده شد.

البته این ها همه با در نظر گرفتن این است که دشمنان داخلی و خارجی هرگز نگذاشتند امام راحل و دولت های زمان ایشان، یک روز را با آرامش به رهبری دینی و مادی و معیشتی مردم بپردازند.

یک روز کودتای نوژه، یک روز غائلۀ کردستان، یک روز خلق عرب، یک روز ترکمن صحرا، بار دیگر دمکرات آذربایجان، اینها با هزینه های جانی و مالی به سختی حل می شد، هشت سال جنگ ویرانگر آغاز می گردید! و البته همۀ اینها در شرایط تحریم های سخت اقتصادی باید مدیریت می شد، عمر رهبری امام راحل به روزهای سختی گذشت که دشمن هر روز منتظر سقوط اصل این انقلاب بود اما امام امت با تمام گرفتاری ها ذره ای از محرومین غافل نبود و دستگاه ها و مراکز مرتبط در حال لبیک به فرمان حمایت از مستضعفین بودند و البته باید به رهبری امام و قاطبۀ مسئولین آفرین گفت که تا انتها آرزوی سقوط اقتصادی و پشت کردن مردم به انقلاب و نظام را به گورستان آمال و آرزوهای دشمنان این ملت فرستادند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۹۴ ، ۲۲:۳۹
محسن پاینده