« بیسیم چی »

خوش آمدید

« بیسیم چی »

خوش آمدید

« بیسیم چی  »

محبت خدا نشانه دارد ،ذکر
ازهیچ یک از قدرت هایی که در عالم هستندوارعاب می کنندملت ما را،مانمی ترسیم؛برای اینکه ما برای خدا قیام کردیم.«امام خمینی ره»

رسول الله(ص):هرگاه فتنه ها به شما روی آوردو محیط جامعه مانند شب تاریک سیاه گردید،پس بر شما باد تمسک بر قران،زیرا که قران شفیعی است که شفاعتش پذیرفته درگاه الهی است وگواهی است که ،شهادتش پذیرفته می شود(اصول کافی ج2 ص238)





طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۲۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

روحیه  متزلزل دوری از خدا

روحیه پولادین مؤمن به خدا          

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۲۳:۱۰
محسن پاینده

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۳۳
محسن پاینده

                                                              شهید مدافع حرم انقلاب اسلامی، حمیدرضا اسدالهی یک روز مانده به اعزام به مناطق جنگی سوریه، در حرم امام رضا (ع) دست به قلم برد و وصیت نامۀ خویش را در محضر امام (ع) نوشت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، همزمان با سومین شب شهادت شهید مدافع حرم، حمیدرضا اسدالهی، بخشی از وصیت نامۀ این شهید توسط همرزم وی، محسن صیاد در مسجد امام موسی بن جعفر (ع) قرائت شد.

متن بخشی از وصیت نامۀ شهید اسدالهی به شرح زیر است:

صحبتی با امام مهدی (ع)

در ابتدا صحبتی با سید و مولایم امام زمان (ع) دارم، ای سید و مولایم! آقاجان! از تو ممنوم به خاطر تمام محبت‌هایی که در دوران دنیا به من ارزانی داشتی و شرمنده ام که شاکر این همه نعمت نبودم، اما امید به رحمت و کرم این خانواده دارم و با این امید زنده ام.

گرچه برای تربیت شدن و سرباز تو شدن تلاشی نکرده ام، اما به آن امید جان می‌دهم که در آن روز موعود که ندا می‌دهند از قبرهایتان بیرون آیید و به یاری مولایتان بشتابید، من هم به اذن مولایم در حالی که شمشیر به کمر بسته ام، از قبر بیرون آمده و پای رکاب شما سربازی کنم، آرزوی بزرگی است، اما آرزو بر جوانان عیب نیست.

در دوران زندگی ام سعی کردم هیچ موضوع شخصی و دنیایی را از شما نخواهم و شما را قسم ندهم، اما الان در حرم جدتان امام رضا (ع) شما را به مادرتان قسم می‌دهم که همۀ جوانان این انقلاب اسلامی و در آخر این حقیر عاصی را برای نصرت خودتان تربیت کنید و برای سربازی خودتان به کار گیرید.

آقاجان! به من می‌‌گویند تو زن و بچه داری، چرا به جهاد می‌روی؟ آقاجان! مگر من برای همسر و فرزندانم چه کرده ام؟ هرچه بوده از لطف و عنایت شما بوده است. آقاجان! برخی نمی‌دانند وقتی من از تو جدا شدم، آن روز باید نگران من شوند و ان‌شاءالله که آن روز را نبینند.

من، همسر و دو فرزندم خودمان را سربازانی در پادگان تو می‌دانیم، حال یکی از این سربازان عزم مأموریت دارد و مشکلی پیش نمی‌آید؛ چون فرمانده بالای سر خانواده هست و فقط باید مواظب باشیم تا از این پادگان اخراج نشویم، آقاجان! تو کمک مان کن، زندگی چقدر شیرین می‌شود وقتی که پادگان تو شود و این زندگی همان بهشت است.

صحبتی با نائب امام زمان (ع) و ولیّ امر مسلمین

رهبر عزیزم! از آن روز که اندک شناختی به جایگاه شما پیدا کردم و روز به روز این شناخت بیشتر شد، مسئولیت هم نسبت به شما بیشتر شد. این را فهمیدم که در نظام الهی رفتار در قبال شما، همان رفتار در قبال امام زمان (ع) است و این را فهمیدم که مجوز شفاعت اهل بیت (ع) نسبت به من، در رضایت شما است، آقاجان! اگر رضایت شما نباشد، خدا و امام زمان (ع) هم از من راضی نیستند. می‌دانم که سرباز خوبی برای شما نبودم، اما سعی داشتم که هم خود و هم خانواده ام نسبت به اوامر شما مطیع باشند.

از آن روزی که شنیدم رضایت شما بر آن است که سوریه نباید سقوط کند، خواستم من هم سهمی برای اجرای این فرمان داشته باشم و حال که توفیق جهاد در این عرصه قسمتم شده است، خدا را شاکر هستم و از خدا می‌خواهم که در این عرصه مؤثر و مفید باشم.

رهبر عزیزم، لبیک به فرمان شما همان تکبیر حج است، همان لبیک به رسول الله (ص) و همان لبیک یا حسین است و این را امام بزرگوار به ما یاد داد، چون ولایت فقیه همان ولایت رسول الله (ص) است. برایم دعا کنید و از من راضی باشید.

وصیتم به مسلمانان و مستضعفان

برداران و خواهران! انقلاب اسلامی یک پدیدۀ تاریخی و یک اتفاق اجتماعی نیست. این انقلاب یک انقلاب الهی و نورانی است. این انقلاب فقط متعلق به یک قشر خاص و ملت نیست، نه؛ انقلاب اسلامی موهبتی الهی است که خدا در این دنیا به بشریت ارزانی داشته. انقلاب اسلامی مقدمۀ همان حیات طیبه ای است که انبیاء و رسولان و تمام ادیان توحیدی به دنبال آن بودند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۰۶
محسن پاینده

                                     

                        هم خوش تیپ و زیبا بود، هم درس خوان؛ اینجور افراد هم توی کلاس، زودتر شناخته می شوند.

نفهمیدن درس،کمک برای نوشتن مقاله یا پایان نامه و یا گرفتن جزوه های درسی،بهانه هایی بود که دخترها برای هم کلام شدن با او انتخاب می کردند.پاپیچش می شدند،ولی محلشان نمی گذاشت؛سرش به کار خودش بود.

وقتی هم علنی به او پیشنهاد ازدواج می دادند،می گفت:(( دختری که راه بیفته دنبال شوهر برای خودش بگرده که به درد زندگی نمی خوره! نمی شه باهاش زندگی کرد.))

(راوی: همسر شهید محمدعلی رهنمون)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۴۲
محسن پاینده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۳۸
محسن پاینده

..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۳۷
محسن پاینده

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۳۴
محسن پاینده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۳۴
محسن پاینده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۳۱
محسن پاینده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۳۳
محسن پاینده