حاج آقا بزرگ عراقی؛ عارفی از جمع بزرگان
شنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۰۳ ب.ظ
«حاج آقا بزرگ عراقی» در رفتار و گفتار خود به رسول خدا(ص) تاسی کرده بود. وی دنیا را با تمام زرق و برقهایش رها و هستیاش را محو بندگی خدا کرد و به درجه عبودیت نائل شد. او در این درجه توقف نکرد و به دنبال مقتدای خود «رسول ...
«حاج آقا بزرگ عراقی» در رفتار و گفتار خود به رسول خدا(ص) تاسی کرده بود. وی دنیا را با تمام زرق و برقهایش رها و هستیاش را محو بندگی خدا کرد و به درجه عبودیت نائل شد. او در این درجه توقف نکرد و به دنبال مقتدای خود «رسول خدا(ص)» با قلبی لبریز از عشق و محبت به بندگان خدا، شب و روز خود را با همه ظرفیتهایش در اختیار مردم شهر خویش قرار داد و پناه و تکیهگاه آنان شد. از اینرو بود که مردم او را به امامت و امارت شهر خویش برگزیدند و چنین بود که او «امیر شهر» شد.
وی در سال ۱۳۱۷ هجری قمری و مصادف با هفدهم ربیعالاول؛ سالروز میلاد رسول خدا(ص)، در «کرهرود» اراک دیده به جهان گشود و در خانوادهای منور به نور علم و عمل و در دامن پدری وارسته؛ آیةالله شیخ محمد عراقی(ره) پرورش یافت. متاسفانه اطلاعات درست و کاملی از کیفیت تحصیل ایشان در دست نیست. آنچه که میدانیم، این است که ایشان دروس مقدمات را خدمت پدر بزرگوارش به اتمام رساند و بعد از آن، عازم نجف شد و مدتی نیز از خرمن دانش اساتید مبرز حوزه نجف خوشهچینی کرد. یکی از نزدیکانش، از خود ایشان نقل میکند که او مدتی همکلاس حضرت امام خمینی(ره) بوده است.
وی از استعدادی سرشار بهرهمند بود و همتی بلند داشت. خوب میفهمید و خوب بیان میکرد. شاگردان ایشان در حوزه علمیه کنگاور، از جایگاه علمی و بیان شیرین و روشن او، همیشه یاد میکنند.
پس از این که پدر بزرگوارش وفات کرد، مردم کنگاور به دنبال جایگزین و خلف صالحی بودند تا بتواند جای حضرت آیةالله محمد عراقی(ره) را پر کند؛ از اینرو با توجه به abozar3 copyعلم و عملی که از فرزند خلف ایشان، حاج آقا بزرگ سراغ داشتند، به وی روی آوردند و با اصرار و الحاح از او خواستند تا دست از تحصیل برداشته، در کنگاور بماند و جای خالی پدرش را پر کند. شاید یکی از بزرگترین جلوههای ایثار وی که از پدرانش به ارث برده بود، دست کشیدن از تحصیل و سکونت در شهر کوچک کنگاور بود.
اهل علم بهتر میدانند که برای یک جوان با نشاط و مستعد، چیزی شیرینتر و دوست داشتنیتر از ادامه تحصیل نیست. برای همین، دست کشیدن از تحصیل و سکونت در یک شهر کوچک و پر کردن جای پدر، ایثار بزرگی است که از عهده هر کسی برنمیآید. اگرچه ایشان به درجه اجتهاد نرسید؛ اما به درجه ایمان بندگان صادق خدا رسید. او در مسائل فرعی فقهی، مقلد حضرت آیةاللهالعظمی خوانساری(ره) بود و به جایی رسید که وقتی به دیدار آیتالله خوانساری(ره) میرفت، مرجع تقلیدش از جا برمیخاست و با اصرار او را در جای خود مینشاند و در هنگام خداحافظی، خودش او را بدرقه میکرد و وقتی با ممانعت حاج آقا بزرگ مواجه میشد، میفرمود: «من چگونه میتوانم شما را بدرقه نکنم، با این که شما مجسمه تقوا هستید!»
مرحوم آیتاللهالعظمی بهجت، درباره این عالم وارسته میفرمودند: «حاج آقا بزرگ با این که در شهر کوچکی ماندگار شد و مانند چراغی در دل شب تابید و منطقه وسیعی را روشن و نورانی ساخت، باز هم در میان علما و بزرگان دین از جایگاه شایستهای برخوردار بود. گاه برایم این سوال پیش میآمد که چه عاملی باعث شد که علمای بزرگ و مراجع تقلید نسبت به ایشان تا این اندازه ارادت و شناخت پیدا کنند. شاید سر مساله اخلاص ایشان بود. در روایات متعددی آمده که اگر کسی با اخلاص کامل بندگی کند، خداوند محبت او را در دل بندگانش قرار میدهد.»
یکی از رفقای طلبه کنگاوری تعریف میکرد: به خاطر علاقه فراوانی که به آیتالله بهجت داشتم، به طور خودجوش هر صبح برای ایشان نان سنگک میخریدم و به در خانهشان میبردم. ایشان هم مرا مورد محبت قرار میداد. تا این که یکی از همین صبحها، وقتی که ایشان نان سنگک را از من گرفت. پرسید: شما کجایی هستید؟
گفتم: اهل کرمانشاه هستم.
پرسید: از کجای کرمانشاه؟
گفتم: از کنگاور کرمانشاه!
ایشان بعد از قدری تامل و تانی فرمود: “کنگاور حاج آقا بزرگ، کنگاور حاج آقا بزرگ!!”»
از جمله بزرگانی که از حاج آقا بزرگ عراقی تجلیل و ایشان را به بزرگی یاد میکنند، میتوان از حضرت امام خمینی(ره)، آیتاللهالعظمی گلپایگانی(ره)، آیتالله خامنهای(مقام معظم رهبری)، آیتاللهالعظمی خوانساری، آیتالله اراکی، آیتالله شهید اشرفی اصفهانی نام برد.
۹۵/۰۳/۰۱